پنجشنبه ۶ دی
پدر شعری از سعید مطوری
از دفتر غمنامه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۵۶ شماره ثبت ۵۳۶۰۷
بازدید : ۸۵۷ | نظرات : ۳۷
|
آخرین اشعار ناب سعید مطوری
|
پدر رفتی
دیوار خانه بی سقف شد
مادر نقش اشک می بافت
بر تار و پود گونه اش
و خواهر قصه ی تنهایی را
زمزمه می کرد
برای عروسک کهنه اش
و آه من ابری بی باران
در کویر بیتابی ام
تنهایم با یاد تو
اشک من
و...
سعیدمطوری /مهرگان
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام جناب استکی عزیز خداوند رفتگان شما را نیز بیامرزد ممنونم از حضورتان | |
|
درود و سلام بر جناب غلامی عزیز ممنونم از حضور و دقت نظر شما | |
|
سلام بانو اربابی گرامی خدا پدرتان را رحمت کند انشالله خداوند صبر بدهد در نهایت ممنونم از حضورگوهربارتان | |
|
درودتان..مهربانوی نازنینم.. بسیاررر ناراحت شدم... روحشان قرین ....رحمت الهی .. (تقدیمت با مهر.....) پدرم ک رفت شهر خالی شد پدر مگه تو چند نفر بودی؟؟؟ / / / / / / | |
|
درود بر بانوی فصلها خداوند پدرتان بیامرزد و رحمت شامل حالش شود ممنونم از حضور گوهربارتان | |
|
سلام ممنونم از حضور شما | |
|
درود بر شما بانو باباخانی گرامی زیباتر حضور شما و دوستان است ممنونم | |
|
سلام بهتر از آن ندیدم تقدیمت کنم تو لبخند میزنی و من تمامی یک دیدارم می شود تقدیم به شما با یک سبد مهربانی قابل شما را نداشتن روزی میخواهم با دختر پاییز شعری بنویسم منتظر باشید | |
|
سلام ممنونم از شما جناب خوشبین صفت عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
روحش شاد
امید گه خلد آشیان باشد
فاتحه و صلوات