سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        در حجاب شب

        شعری از

        سعید مطوری

        از دفتر دفتر اشعار سپید نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۵ ۲۳:۲۹ شماره ثبت ۵۱۳۳۹
          بازدید : ۴۸۵   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         

         در حجاب شب
         پدری مسیر خانه  را
        دور میزند
         وبه مقصدش  می گفت : " نه "
        تا کودک منتظرش
        همچنان بگوید:
        بابا آب داد
        بابا نان داد
        ولی کودک در خواب
        تمامی آرزوهایش را
        در انگشت شصتی می مکد
         و با هر مکیدنی به آرزوهایش
         می گفت : " آری "  
        سکوت ،حجاب آمدن پدر 
        ... و نگاهِ لبریز از اشک مادر 
        در حجاب شب
        زن هایی طعمه های هوس   
        بی تاب نفس در نفس
        با شعر گناه 
        با مردانی از جنس آتش هم بسترند
        زبان مردانشان لبریز ادعا ست
        شوهر یا پدر یا برادر هر کدام
        دشنه به دست در روز ند
        و در شب  با غیرت 
         به خواب می روند
        در حجاب شب
        معتادی به انتظار فحش میداد
        و زنش عفت خویش را
        در زیر پای خفاشان هوس 
         با اشک و آه  دفن می کرد
        و اسکناس مچاله شده ای را
        به صورت مرد ش میزد
        و معتاد چون گذشته می گفت:
        این  آخرین بار است...   
          در حجاب شب   
        کوری  خواب را
        ملودی میداد
        وسمفونی خُرو پُف را
         رهبری 
        در چهره اش لبخندی از آرامش 
        ندیدن  در این شبها چه خوش آهنگ است
          در حجاب شب 
        مستی شعر را با سکسه میخواند
        قافیه و ردیف را هُق میزد
        و جوی پر از لجن تخت خوابش
        کارگران شهرداری کنارش چای می نوشند
        در حجاب شب
        مردی را دیدم
        که در زیر نو ماه
        به آیینه می گفت:  
         نه  این تصویر از آن من نیست
        و از حقیقت فرار میکرد
        در حجاب شب
        زنی بیوه 
         روی پشت بام همسایه     
        مثنوی فقر میخواند
        تا همسایه ها بهتر بدانند
        کودکانش گرسنه اند...
        در حجاب شب
        ...
         سعید مطوری /مهرگان
        از دفتر شعر سپید
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ۱۷:۳۵
        خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵
        خندانک خندانک خندانک
        لمیا سبتی پور (صحرا)
        شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۱۳:۱۵
        درود فراوان بزرگوار

        🌷🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌹
        سعید مطوری
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ۰۶:۱۲
        درود براند آلالهسرخ ممنونم خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ۱۵:۱۳
        درود بر شما خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0