سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        جای خالی تو...

        شعری از

        امیرحسین حسین زاده( رستان)

        از دفتر هواکش دلتنگی هایم نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ شهريور ۱۳۹۰ ۰۱:۲۰ شماره ثبت ۴۷۹۲
          بازدید : ۸۶۸   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیرحسین حسین زاده( رستان)
        آخرین اشعار ناب امیرحسین حسین زاده( رستان)

        بهار فصل عجیبی ست
        از هر درخت گلی می روید
        بدون خاطره ای از بهار قبل.
        تو را به اندازه ی اتاقم دوست داشتم
        تنها
        آنقدر که فراموشت کرده ام. 
        انگار قاطی عتیقه های پدر بزرگ
        چند سال پیش فروختم ات...
        بگذار آفتاب بتابد!
        از پشت ویترین میشود دنیا را خرید
        گذاشت گوشه ی اتاق،
        مثل پیراهنم
        که شب
        قبل از صدای قلبم می خوابد.....بخواب!
        پیراهن خیسم آدم خشکی ست.
        گذاشته ام وقتی مُرد،
        صدایم پشت ابرها خیس بخورد،
        تابوتم تَرک بردارد،
        و دریا از دلم بیرون بریزد...
        پیراهنم سیاه گلدوزی شده،
        که شب 
        همیشه قبل از خوابش بپوشد
        و چهار خانه ی پیراهن دیگرم
        فقط خانه¬ی یک نفر باشد.
        با این اوضاع،صِدام تنها نیست
        میخ های تابوتم زنگ زده است
        استخوان گلویم گیر کرده توی صِدام
        صِدام آب شده است....میشنوی؟
        تابوتم تَرک تَرک بر می دارد
        آب... آب... آب...
        پیراهنم وسط دریا تنهاست.
        ...قبر که آماده شد
        دست های خاکی من پر از تنهایی ست.
        تو از تابوت خوشت آمده است و با انگشت اشاره ات،
        بهار از زیر خاک بیرون می آید...
        هفته هاست به تنهایی خاکت دست نمیزنم
        بهار دارد به پنجره ی اتاقم نزدیک می شود.
        غنچه ها مثل انگشت هایت باز می شوند.
        و من
        بعد از باران دیشب،
        که در را به صدا درآورد،
        دست هایم را شسته ام
        و برای صبحانه تنها نیستم...

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4