جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر امیرحسین حسین زاده( رستان)
آخرین اشعار ناب امیرحسین حسین زاده( رستان)
|
خنده ی سپيد برق در سيمای سياه شب
غرش خروشان رعد در خلوت خاموش شب
شلاق باد بر گرده ی زمين
گريه ی باران بر بستر خاک
گريه ی ياران بر بستر من
و آن خواب ابدی از پاهايم بالا آمد
آن کر ه ی کوچک آبی چه زيباست
آن کره ی کوچک آبی چه تنهاست
و من در مداری می روم که
از زمان بويی ندارد…
من در مداری می روم که
چون گل آفتابگردان با خورشيد می گردد…
من در مداری می روم که
چرخ زندگی را چرخ نمی زند…
من در مداری می روم که
بودا و سهراب را به ابديت رسانده است…
من در مداری می روم که
عيسی را به زمين باز نمی گرداند…
من در مداری می روم که
که مولانا را به ديدار شمس تبريزی می برد…
ديشب باد شيشه ی کدام پنجره را شکست؟
در کجای راه گم شديم
ما که دست در دست يکديگر داشتيم؟
درخت گيلاس خانه ی کودکی
آيا اين بهار نيز به شکوفه مي نشيند؟
آن پائين هنوز بانگ اذان و ناقوس کليسا
آن پائين هنوز کلاغهای با يکديگر خواهر
و رژه ی مريم های مقدس...
و من در مداری می روم
که آفرينش آفريدگار يکتا را ديده است
آن پائين هنوز درها و انحصار کليدها
آن پائين هنوز انبارهای گندم و شکمها ی از گرسنگی آماسيده
آن پائين هنوز دموکراسی و شکنجه ی واژه ها
آن پائين هنوز آبشار طلا و درياهای خشک
آن پائين هنوز آسمانخراشها و کوچ کولی ها
و من در مداری می روم...
نه...
به سوی زمين يله خواهم شد
همچو فکری ناگهانی به جو خواهم زد
شهابی می شوم
که به ديدنش چيزی آرزو مي کنند
خاکستر می شوم
می گسترم بر پهنه ی زمين
تا با ذره ای از گرد تن خيام
که شايد به جا مانده باشد هنوز
در نيشابور
پاریس
استکهلم
آديس آبابا
و يا ملبورن
خاک گِل کوزه ی شرابی شوم
و شما
شب نابودی زمين
آيا بر برق خنجری نگاهتان پلک فرو خواهيد نشاند؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.