سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        خیانت!

        شعری از

        احمدی زاده(ملحق)

        از دفتر عاشقانه های افراغ اندیشه نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۲:۳۴ شماره ثبت ۴۶۵۶۳
          بازدید : ۲۷۶۹   |    نظرات : ۲۴۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        کاش می دانستی_د
        گفتگویِ _
        حوا با آدم_ی دیگر!"
        دو حالت دارد:
        یا مصلحت؛
        یا حال و هوای خیانت_
        به سر دارد!..
        پ.ن
        کاش عشق کارت شناسایی داشت.
        پ.ن-۲
        کاش به جای شم پلیسی
        دو چشم عاشق داشتیم! بداهه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۶۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        قانع دستجردی

        ،

        مینو غفوری

        ،

        علی غلامی(مدیر)

        ،

        محمد مير سليمانی بافقی (باران)مدیر

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        محمدعلی جعفریان(عاشق)

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        زهرا ضیایی(روح الغزل)

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        سیده فاطمه آل مجتبی(ساغر)

        ،

        خه بات

        ،

        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        ،

        شقایق بنی اسدی

        ،

        هوشنگ زاهدی

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        وحید زینلی

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        حسن بذرگری(آیین)

        ،

        لیلا باباخانی

        ،

        نجمیه مرادی

        ،

        ادرینا(سمانه هروی)

        ،

        همایون فتاح متخلص به رند

        ،

        منوچهر مجاهدنیا(مدیر)

        ،

        امیری کرمانشاهی

        ،

        مهدی رفوگر

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        علی اسماعیلی

        ،

        رودونا کیارنگ (فاطمه توکلی)

        ،

        علی ناصری(عین)

        ،

        حبیب کیانی قلعه سردی

        ،

        اسفندیار گلزار

        ،

        اصغراروجی(غریب)

        ،

        نیره ناصری

        ،

        علیرضا کاشی پور محمدی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        رضا عزیزی (رهگذر)

        ،

        ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

        ،

        طيارغيبعلي زاده

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        حسین زاده

        ،

        حدیث تاجمیری

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        بابک شریعت

        ،

        بابک فغفوری (پور)

        ،

        اکرم ابراهیمی

        ،

        الهه نصیری زاده

        ،

        میلاد همتی

        ،

        سید مسعود حسینی (ثالث)

        ،

        آزاده بازوبند

        ،

        مهدی عارفی(بیرو)

        ،

        يدالله عوضپور آصف(مدیر)

        ،

        پژمان صالحی

        ،

        سهیل حاتمی

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        حسین پور

        ،

        محمد یزدانی جندقی

        ،

        مسعود احمدی

        ،

        مرجان تاج دینی( دریایی)

        ،

        رحیم فخوری

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۳۴
        درود براستاد اندیشمند وبلندنظرم احمدی زاده خندانک خندانک
        خوشحالم که بازهم مهمان صفحه ی پربارتان بودم
        مثل همیشه باافراغ اندیشه ای ناب وتروتازه به روز شدید
        البته این به نظرمن بیشتربه همان جملات قصارافراغ اندیشه شباهت داره تا شعر
        چون صورخیال نسبت به اشعاردیگرتان درآن پر رنگ نیست
        اما از انجا که رسالت افراغ اندیشه تکیه بر تفکر واندیشه ی پشت شعره باز
        هم عالی وقابل تامل وخواندنی است این چند جمله ی به ظاهر ساده خندانک خندانک خندانک خندانک
        افراغ اندیشه ای با درون مایه ونگاهی کاملن متفاوت ونو
        ودرواقع اگاهی دهنده وتکان دهنده وتفکر برانگیز
        واین یکی ازویژگیهای منحصرربه فرد اشعارشماست
        تلنگری بود بسیارقوی برذهن مخاطب !!
        شاعر درواقع داره درد بزرگی دراجتماع امروزی را با زبان بی زبانی به تصویر می کشه
        عشقهای مصلحتی عشقهایی که درواقع دروغه وکاملن هدفدارو برنامه ریزی شده
        براساس سودوزیان شخصی وارضای کمبودها ونیازهای
        جنسی عاطفی ویا حتی اقتصادی وکسب موقعیت ومقام به وجود می اید
        ودرواقع نگاه به ظاهر وپول وموقعیت افراد می کند وطعمه انتخاب می کنند
        که متاسفانه دردنیای کثیف امروز مدشده وتبدیل به یه بحران شده
        افرادی که دچارکمبودهاوعقده های گوناگونی اند باانواع ترفندها دست
        به فریب افراد می زنند وسوااستفاده می کند از اخلاق و اعتماد آنان
        ویکی ازاین ترفندها ابرازعشق وعلاقه ومحبت دروغین به همدیگر هست
        حال ازطرف یک مردبه یک زن ویاهم ازطرف یک زن به یک مرد
        ولی وقتی شاعر با زیرکی وبسیار رندانه صحبت ازحوا وآدم وگفتگوی
        بینشان می کند ناخودا گاه به یاد فریبکاری زنها می افتیم
        واین نشان میده که بحث بر سر زنهای فریبکار وسواستفاده گریه
        که نقاب عشق برچهره می زنند ولی در اصل فقط یا به دنبال خیانتند
        ویا مصلحتی درکارشان هست وبرای سود شخصی ادعای عشق داشته اند
        ومتاسفانه این کار درفضای مجازی که امکان شناسایی وشناخت
        واقعی افراد ازپشت تصاویر دروغینی که می گذارند نیست
        بسیار راحت تر شده وکافی است که فردی با احساس وعاطفه و
        دلسوزوصادق دست آویز این گونه افراد شوند دیگه واویلا
        چند صباحی اورابا ابرازعلاقه های دروغین وادعهای پوچ مشغول می کنند
        واحساس پاک اورا به بازی می گیرند حال یا به مقصودشان می رسند ویا نمی رسند!!
        دوراه دارد! عده ای نمی توانند ان جور که باید
        طرف مقابل را بدوشند وسواستفاده کنند وبه نفع خودشان رابطه راپیش ببرند خسته می شوند
        ودست به آبرو ریزی می زنند وعده ای هم هستند که واقعن حرفه ایند وبه اهدافشان هم می رسند و
        خوب که سو استفاده کردند وسیرشدند وبه قول معروف خرشان ازپل ردش
        د به هزارویک بهانه طرف رارها می سازند !!وبدتراینکه
        تازه ادعای پاکی وشرف هم دارند !!وبا انواع حیله ها وترفندها مظلوم نمایی هم می کنند !!
        ودست به آبرو ریزی وبردن اعتبار شخص مقابل می زنند واین واقعن نامردی وخیانتی است بزرگ تر!!
        ومتاسفانه همیشه هم افراد با آبرو وفهمیده قربانی اند ومجبورند سکوت کنند!!
        واین همان برگ برنده دردست این افراد سودجوومتقلب است
        که نه اسم ورسمی دارند ونه آبرویی و برایشان
        هیچ چیزی جز رسیدن به خواسته هایشان مهم نیست
        حالا به هربهایی که می خواهد باشد حتی به قیمت ازبین بردن طرف مقابلشان
        چون بویی از انسانیت ووجدان نبرده اند وفقط دردام خودخواهی گرفتارند !!
        هزاران درود استادبزرگوارم که این گونه بی پرده بیان می کنید واقعیتهای دنیای امروز را
        پانوشت هم عالی است
        ای کاش عشق کارت شناسایی داشت!!
        وبراستی کاش میشد تشخیص داد که چه کسی واقعن عاشق است وچه کسی هوس بازوخائن وسودجو
        بخصوص در دنیای بی دروپیکر وهزارویک رنگ وبی رحم مجازی امروز !!
        یاد این حرف سهراب می افتم که می گه کاش ادمها دانه های دلشان پیدا بود!!
        کاش همان قدر که به خودمان واهدافمان وسودوزیانمان فکر می کردیم
        به بقیه هم فکر می کردیم وآنچه رابرای خودمان می پسندیم برای دیگران هم می پسندیدم !!
        عشق حرمت دارد مثل خالق عشق!!
        کاش لااقل به خاطر سودومصلحت شخصی آبروی عشق را نمی بردیم! خندانک خندانک خندانک




        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۲۵
        غمگین ترین چیز درمورد خیانت این است
        که هیچ وقت از طرف دشمنت نیست!!
        آل پاچینو (بازیگر وکارگردان آمریکایی)
        دروددوباره بر استاد بزرگوارم احمدی زاده
        وسلام بربانو سمانه ی عزیزم که گفته بودند :
        اینکه بحث بر سر فریبکاری زنان باشد موافق نیستم حتی دربحث ادم وحوا
        خدا در قران گفته هردو نگفته حوا!
        ومن هم کاملن با ایشان موافقم ودراینجا بدون هیچ گونه طرفداری از یکی ازطرفین
        زن یامرد من فقط نظرم رادرباره ی این شعر گفتم چون این شعر اگرچه مفهومی انسانی
        واجتماعی عمیقی درپس پرده اش هست
        اما از جنبه ی خصوصی هم مطمانن بایدبررسی بشه
        وروی صحبت این شاعر با یک زن خیانت کاره دراصل
        واگردقت کنید من خودم اشاره ای هم درصحبتهایم داشتم
        که این سواستفاده وخیانت می تونه ازهردو طرف سربزنه
        اما نکته ی مهمی که من خودم باتوجه ودقت بیشتر در شعر ونقطه نظرات
        دوستانی که شرکت کنندومخالفتها وموافتهای ایشان درمورد
        این پست استاد ملحق به این نتیجه رسیدم که بیشتر
        دوستان برداشتشان ازخیانت همان معنای خیانت درزندگی زناشویی
        ویاهمان خیانت مردبه زن یازن به مرد هست که
        به نظرمن نادرسته وخیانت معانی مختلفی رادربرمی گیرد
        اما هر وقت صحبت ازخیانت می شود معمولن تمام اذهان می رود به طرف
        خیانت زن وشوهر در زندگی زناشویی
        این شعردرسته که درظاهر از ادم وحوا
        سخن گفته وخیانتها اما مفهوم وسیع تری را دربرمی گیرد
        وبراستی چه زیبا گفته شکسپیر که :
        خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باش!!
        وبه نظرمن استاد احمدی زاده منظورشان ازخیانت دراین شعر فقط خیانت حوا به ادم نبوده
        واینکه ما هم خیانت رافقط اینگونه برداشت کنیم کاملن غلطه
        برای همین هم ابتدا باتوجه به جستجو وکندکاوم دراینترنت تعریف کاملی ازخیانت را ارایه می کنم تا
        ان شاالله شاید دردرک درست شعربرای همه ما رهگشاباشد!!
        خیانت در لغت مشتق از «خَوَن» به معنای مخالفت با حق و پیمان در پنهانی است
        اهل لغت خیانت را از جمله مخالفت با حق از طریق نقض عهد مخفیانه معنا کرده‌اند و
        خالی کردن خزانه، افشای اسرار، تحویل دوست به خصم یا افشای محل او به دشمن را به خائن نسبت می‌دهد
        در قانون، خیانت دلالت بر جرم‌هایی دارد که بر علیه حاکمیت یا ملتی رخ می‌دهد.
        به صورت تاریخی خیانت بر علیه حاکم یا پادشاه خیانت ملی نامیده شده‌است.
        و به کسی که عمل خیانت از وی سرزده، خائن اتلاق می‌گردد.
        خیانت به کشور عبارت است از سوء قصد بر ضد امنیت کشور
        به وسیلهٔ ایجاد ارتباط با کشور دیگری که دارای سلطه و استقلال است.
        باید توجه داشت که مبنای جرم بودن این عمل در حقیقت پیمان‌شکنی، بی‌وفایی،
        و زیر پا گذاشتن حقی است که یک کشور و دولت به عهده شهروندان خود دارد
        در واقع تعریف دیگری از خیانت عبارت است از سوء استفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و انجام عملی که آن شخص یاگروه را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد.

        خیانت در زمینه‌های متفاوت به کار می‌رود اما در تمام آن‌ها، یک کاربرد معین دارد: حذف و نابود کردن کسیکه قرار است خائن معرفی شود.

        «خیانت»، اگرچه در زندگی روزمره و در ادبیات (از جمله ادبیات دینی، مثلاً مورد یهودا) مطرح بوده، اما کمتر موضوع اندیشه‌ورزی جدی قرار گرفته‌است. با توجه به سیالیت مفهوم خیانت، برای تثبیت آن بایستی به مفهوم «قرارداد» رجوع کنیم. خیانت همواره زیرپاگذاشتن یک قرارداد است و در نهایت نظر به یک قرارداد است که نظر نسبت به خیانت به آن را تعیین می‌کند. از این زاویه هم باز به یک مفهوم نسبی می‌رسیم. خائن به مفهوم پیمان‌شکن است. مسئله آینجاست که پیمان بعنوان قراردادی جمعی و گروهی امری فرهنگی اجتماعی است و در نتیجه تاریخی. بنابراین پیمانها قراردادی هستند و پیمان‌شکنی نیز امری قراردادی است و مفهوم آن به نسبت زمان و مکان تغییر می‌کند. پیمانها می‌توانند برسر ارزشهایی خانوادگی، سیاسی، اخلاقی، مذهبی، ایدئولوژیک و غیره باشند. می‌توانند پیشرفته، روادار و به نفع حقوق و آزادی انسانها باشند یا بعکس، ارزشهایی تنگ نظرانه و واپسگرا را نمایندگی کنند. قراردادها حتی می‌توانند ارزشهایی تحمیلی و ناخواسته باشند و به زور و جبر اِعمال شوند.
        از دید حکومتگران، خیانت فعل عمدی یک فرد یا گروهی است که منافع یک قدرت بیگانه را در زمان صلح یا جنگ به زیان میهن خویش تأمین، و امنیّت کشور و نظام حکومتی را به مخاطره اندازد و مهم‌ترین مصادیق آن همکاری با دولت خارجی و گِرا دادن به بیگانه است. میلان کوندرا، در کتاب «هنر رمان» می‌گوید: «خیانت از صف خارج شدن و به سوی نامعلوم رفتن است.
        ومن فکر می کنم دراصل شعر یک اندیشه ی انسانی پشتشه که اوردن
        حوا دراین شعر کمی جنبه انحرافی داشته وذهن مخاطب را زیرکانه
        دور کرده از معنای واقعی اش واستاداحمدی زاده بیشتربه این جنبه ازخیانت اشاره داشته اند
        که می گوید...........!!!!!!!
        ادامه دارد.......
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۳۱
        ومن فکر می کنم دراصل شعر یک اندیشه ی انسانی پشتشه که اوردن
        حوا دراین شعر کمی جنبه انحرافی داشته وذهن مخاطب را زیرکانه
        دور کرده از معنای واقعی اش واستاداحمدی زاده بیشتربه این جنبه ازخیانت اشاره داشته اند
        که می گوید...........!!!!!!! خیانت عبارت است از سوء استفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و
        انجام عملی که آن شخص یاگروه را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد!!
        ومشخصه که این خیانت ازطرف دوستی صورت گرفته که
        یک زنه ودرواقع خیلی هم خودش راانسانی خوب معرفی کرده اما دراصل ضربه زده
        ودردوستی فقط مصلحت خودش را درنظر داشته وخیانت بزرگش
        همین بوده که ازاعتماد دوستش سواستفاده کرده
        وچون زن بوده دردید شعر شاعر نمود حوا را پیداکرده وشاعر که مشخصه عاصی شده ازاین خیانت
        با این کنایه ی بزرگ که
        کاش می دانستی_د

        گفتگویِ _

        حوا با آدمی دیگر!\"

        دو حالت دارد:

        یا مصلحت؛

        یا حال و هوای خیانت_

        به سر دارد!..
        دست به اعتراض زده ودرواقع خواسته روشنگری کند
        وبفماند چیزی رو به مخاطب وفقط به خیانت عاطفی وخیانت زناشویی و
        قضیه ی ادم وحواتنها اشاره ندارد بلکه به دوست زن خائنی اشاره دارد که ازاعتماد شاعر سواستفاده کرده
        وبا فریبکاری به او ضربه زده حال این ضربه می تواند مالی حیثیتی ویا جانی باشد !
        وبراستی چه داستان غریبی است !!داستان زندگی
        دستی که داس رابرداشت همان دستی است که گندم را باعشق کاشته بود!!
        حال این دست می تواند دست یک مرد باشد یا یک زن !!
        فرقی نمی کند برای هردو زشت است اما دراین شعر منظورشاعر یه زن بوده ومن فقط قصدم
        رمزگشایی وتوضیح شعربود نه اینکه خدای نکرده انگشت اتهام رابه طرف کسی درازکنم یا اینکه باعث رنجش
        دوستان وخانمهای عزیزو محترم شوم !!
        البته اینها همه احتمال ونظره اما امیدوارم که در جهت هضم این شعر بتونه راهگشا باشه برای خودم
        وبقیه ی دوستانم وپرحرفی ام رابرمن ببخشایند ان شاالله
        وبازهم هزاران افرین می گویم به استادبزرگوارم که این قدر درظاهر ساده صحبت می کنند اما پشت
        هرکلمه شون هزار صفحه کتاب نهفته است که من یکی که هربار می خوانم شعرشان را
        به نکته ی جدیدی می رسم واین لذت خواندن اشعارشان درمن چند برابر می شود! خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۳۵
        غمگین ترین چیز درمورد خیانت این است
        که هیچ وقت از طرف دشمنت نیست!!
        آل پاچینو (بازیگر وکارگردان آمریکایی)
        دروددوباره بر استاد بزرگوارم احمدی زاده
        وسلام بربانو سمانه ی عزیزم که گفته بودند :
        اینکه بحث بر سر فریبکاری زنان باشد موافق نیستم حتی دربحث ادم وحوا
        خدا در قران گفته هردو نگفته حوا!
        ومن هم کاملن با ایشان موافقم ودراینجا بدون هیچ گونه طرفداری از یکی ازطرفین
        زن یامرد من فقط نظرم رادرباره ی این شعر گفتم چون این شعر اگرچه مفهومی انسانی
        واجتماعی عمیقی درپس پرده اش هست
        اما از جنبه ی خصوصی هم مطمانن بایدبررسی بشه
        وروی صحبت این شاعر با یک زن خیانت کاره دراصل
        واگردقت کنید من خودم اشاره ای هم درصحبتهایم داشتم
        که این سواستفاده وخیانت می تونه ازهردو طرف سربزنه
        اما نکته ی مهمی که من خودم باتوجه ودقت بیشتر در شعر ونقطه نظرات
        دوستانی که شرکت کنندومخالفتها وموافتهای ایشان درمورد
        این پست استاد ملحق به این نتیجه رسیدم که بیشتر
        دوستان برداشتشان ازخیانت همان معنای خیانت درزندگی زناشویی
        ویاهمان خیانت مردبه زن یازن به مرد هست که
        به نظرمن نادرسته وخیانت معانی مختلفی رادربرمی گیرد
        اما هر وقت صحبت ازخیانت می شود معمولن تمام اذهان می رود به طرف
        خیانت زن وشوهر در زندگی زناشویی
        این شعردرسته که درظاهر از ادم وحوا
        سخن گفته وخیانتها اما مفهوم وسیع تری را دربرمی گیرد
        وبراستی چه زیبا گفته شکسپیر که :
        خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باش!!
        وبه نظرمن استاد احمدی زاده منظورشان ازخیانت دراین شعر فقط خیانت حوا به ادم نبوده
        واینکه ما هم خیانت رافقط اینگونه برداشت کنیم کاملن غلطه
        برای همین هم ابتدا باتوجه به جستجو وکندکاوم دراینترنت تعریف کاملی ازخیانت را ارایه می کنم تا
        ان شاالله شاید دردرک درست شعربرای همه ما رهگشاباشد!!
        خیانت در لغت مشتق از «خَوَن» به معنای مخالفت با حق و پیمان در پنهانی است
        اهل لغت خیانت را از جمله مخالفت با حق از طریق نقض عهد مخفیانه معنا کرده‌اند و
        خالی کردن خزانه، افشای اسرار، تحویل دوست به خصم یا افشای محل او به دشمن را به خائن نسبت می‌دهد
        در قانون، خیانت دلالت بر جرم‌هایی دارد که بر علیه حاکمیت یا ملتی رخ می‌دهد.
        به صورت تاریخی خیانت بر علیه حاکم یا پادشاه خیانت ملی نامیده شده‌است.
        و به کسی که عمل خیانت از وی سرزده، خائن اتلاق می‌گردد.
        خیانت به کشور عبارت است از سوء قصد بر ضد امنیت کشور
        به وسیلهٔ ایجاد ارتباط با کشور دیگری که دارای سلطه و استقلال است.
        باید توجه داشت که مبنای جرم بودن این عمل در حقیقت پیمان‌شکنی، بی‌وفایی،
        و زیر پا گذاشتن حقی است که یک کشور و دولت به عهده شهروندان خود دارد
        در واقع تعریف دیگری از خیانت عبارت است از سوء استفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و انجام عملی که آن شخص یاگروه را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد.

        خیانت در زمینه‌های متفاوت به کار می‌رود اما در تمام آن‌ها، یک کاربرد معین دارد: حذف و نابود کردن کسیکه قرار است خائن معرفی شود.

        «خیانت»، اگرچه در زندگی روزمره و در ادبیات (از جمله ادبیات دینی، مثلاً مورد یهودا) مطرح بوده، اما کمتر موضوع اندیشه‌ورزی جدی قرار گرفته‌است. با توجه به سیالیت مفهوم خیانت، برای تثبیت آن بایستی به مفهوم «قرارداد» رجوع کنیم. خیانت همواره زیرپاگذاشتن یک قرارداد است و در نهایت نظر به یک قرارداد است که نظر نسبت به خیانت به آن را تعیین می‌کند. از این زاویه هم باز به یک مفهوم نسبی می‌رسیم. خائن به مفهوم پیمان‌شکن است. مسئله آینجاست که پیمان بعنوان قراردادی جمعی و گروهی امری فرهنگی اجتماعی است و در نتیجه تاریخی. بنابراین پیمانها قراردادی هستند و پیمان‌شکنی نیز امری قراردادی است و مفهوم آن به نسبت زمان و مکان تغییر می‌کند. پیمانها می‌توانند برسر ارزشهایی خانوادگی، سیاسی، اخلاقی، مذهبی، ایدئولوژیک و غیره باشند. می‌توانند پیشرفته، روادار و به نفع حقوق و آزادی انسانها باشند یا بعکس، ارزشهایی تنگ نظرانه و واپسگرا را نمایندگی کنند. قراردادها حتی می‌توانند ارزشهایی تحمیلی و ناخواسته باشند و به زور و جبر اِعمال شوند.
        از دید حکومتگران، خیانت فعل عمدی یک فرد یا گروهی است که منافع یک قدرت بیگانه را در زمان صلح یا جنگ به زیان میهن خویش تأمین، و امنیّت کشور و نظام حکومتی را به مخاطره اندازد و مهم‌ترین مصادیق آن همکاری با دولت خارجی و گِرا دادن به بیگانه است. میلان کوندرا، در کتاب «هنر رمان» می‌گوید: «خیانت از صف خارج شدن و به سوی نامعلوم رفتن است.
        ومن فکر می کنم دراصل شعر یک اندیشه ی انسانی پشتشه که اوردن
        حوا دراین شعر کمی جنبه انحرافی داشته وذهن مخاطب را زیرکانه
        دور کرده از معنای واقعی اش واستاداحمدی زاده بیشتربه این جنبه ازخیانت اشاره داشته اند
        که می گوید...........!!!!!!!
        خیانت عبارت است از سوء استفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و
        انجام عملی که آن شخص یاگروه را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد!!
        ومشخصه که این خیانت ازطرف دوستی صورت گرفته که
        یک زنه ودرواقع خیلی هم خودش راانسانی خوب معرفی کرده اما دراصل ضربه زده
        ودردوستی فقط مصلحت خودش را درنظر داشته وخیانت بزرگش
        همین بوده که ازاعتماد دوستش سواستفاده کرده
        وچون زن بوده دردید شعر شاعر نمود حوا را پیداکرده وشاعر که مشخصه عاصی شده ازاین خیانت
        با این کنایه ی بزرگ که
        کاش می دانستی_د

        گفتگویِ _

        حوا با آدمی دیگر!\"

        دو حالت دارد:

        یا مصلحت؛

        یا حال و هوای خیانت_

        به سر دارد!..
        دست به اعتراض زده ودرواقع خواسته روشنگری کند
        وبفماند چیزی رو به مخاطب وفقط به خیانت عاطفی وخیانت زناشویی و
        قضیه ی ادم وحواتنها اشاره ندارد بلکه به دوست زن خائنی اشاره دارد که ازاعتماد شاعر سواستفاده کرده
        وبا فریبکاری به او ضربه زده حال این ضربه می تواند مالی حیثیتی ویا جانی باشد !
        وبراستی چه داستان غریبی است !!داستان زندگی
        دستی که داس رابرداشت همان دستی است که گندم را باعشق کاشته بود!!
        حال این دست می تواند دست یک مرد باشد یا یک زن !!
        فرقی نمی کند برای هردو زشت است اما دراین شعر منظورشاعر یه زن بوده ومن فقط قصدم
        رمزگشایی وتوضیح شعربود نه اینکه خدای نکرده انگشت اتهام رابه طرف کسی درازکنم یا اینکه باعث رنجش
        دوستان وخانمهای عزیزو محترم شوم !!
        البته اینها همه احتمال ونظره اما امیدوارم که در جهت هضم این شعر بتونه راهگشا باشه برای خودم
        وبقیه ی دوستانم وپرحرفی ام رابرمن ببخشایند ان شاالله
        وبازهم هزاران افرین می گویم به استادبزرگوارم که این قدر درظاهر ساده صحبت می کنند اما پشت
        هرکلمه شون هزار صفحه کتاب نهفته است که من یکی که هربار می خوانم شعرشان را
        به نکته ی جدیدی می رسم واین لذت خواندن اشعارشان درمن چند برابر می شود! خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        موفق باشید استادبزرگوارم
        وامیدوارم که شما وبقیه ی دوستانم جسارتم رو برمن ببخشایید که اینگونه بی پرده سخن می گویم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        جمعه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۴۴
        زیباست استاد گران ارج.............کارت شناسایی ؟جالب بود بگمانم اگر اینطور بود که این همه عشق از مسیر پاکی و عصمت و اصل خودش فاصله نمی گرفت
        دلتان شاد وبی غم خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۳۵
        غمگین ترین چیز درمورد خیانت این است
        که هیچ وقت از طرف دشمنت نیست!!
        آل پاچینو (بازیگر وکارگردان آمریکایی)
        دروددوباره بر استاد بزرگوارم احمدی زاده
        وسلام بربانو سمانه ی عزیزم که گفته بودند :
        اینکه بحث بر سر فریبکاری زنان باشد موافق نیستم حتی دربحث ادم وحوا
        خدا در قران گفته هردو نگفته حوا!
        ومن هم کاملن با ایشان موافقم ودراینجا بدون هیچ گونه طرفداری از یکی ازطرفین
        زن یامرد من فقط نظرم رادرباره ی این شعر گفتم چون این شعر اگرچه مفهومی انسانی
        واجتماعی عمیقی درپس پرده اش هست
        اما از جنبه ی خصوصی هم مطمانن بایدبررسی بشه
        وروی صحبت این شاعر با یک زن خیانت کاره دراصل
        واگردقت کنید من خودم اشاره ای هم درصحبتهایم داشتم
        که این سواستفاده وخیانت می تونه ازهردو طرف سربزنه
        اما نکته ی مهمی که من خودم باتوجه ودقت بیشتر در شعر ونقطه نظرات
        دوستانی که شرکت کنندومخالفتها وموافتهای ایشان درمورد
        این پست استاد ملحق به این نتیجه رسیدم که بیشتر
        دوستان برداشتشان ازخیانت همان معنای خیانت درزندگی زناشویی
        ویاهمان خیانت مردبه زن یازن به مرد هست که
        به نظرمن نادرسته وخیانت معانی مختلفی رادربرمی گیرد
        اما هر وقت صحبت ازخیانت می شود معمولن تمام اذهان می رود به طرف
        خیانت زن وشوهر در زندگی زناشویی
        این شعردرسته که درظاهر از ادم وحوا
        سخن گفته وخیانتها اما مفهوم وسیع تری را دربرمی گیرد
        وبراستی چه زیبا گفته شکسپیر که :
        خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باش!!
        وبه نظرمن استاد احمدی زاده منظورشان ازخیانت دراین شعر فقط خیانت حوا به ادم نبوده
        واینکه ما هم خیانت رافقط اینگونه برداشت کنیم کاملن غلطه
        برای همین هم ابتدا باتوجه به جستجو وکندکاوم دراینترنت تعریف کاملی ازخیانت را ارایه می کنم تا
        ان شاالله شاید دردرک درست شعربرای همه ما رهگشاباشد!!
        خیانت در لغت مشتق از «خَوَن» به معنای مخالفت با حق و پیمان در پنهانی است
        اهل لغت خیانت را از جمله مخالفت با حق از طریق نقض عهد مخفیانه معنا کرده‌اند و
        خالی کردن خزانه، افشای اسرار، تحویل دوست به خصم یا افشای محل او به دشمن را به خائن نسبت می‌دهد
        در قانون، خیانت دلالت بر جرم‌هایی دارد که بر علیه حاکمیت یا ملتی رخ می‌دهد.
        به صورت تاریخی خیانت بر علیه حاکم یا پادشاه خیانت ملی نامیده شده‌است.
        و به کسی که عمل خیانت از وی سرزده، خائن اتلاق می‌گردد.
        خیانت به کشور عبارت است از سوء قصد بر ضد امنیت کشور
        به وسیلهٔ ایجاد ارتباط با کشور دیگری که دارای سلطه و استقلال است.
        باید توجه داشت که مبنای جرم بودن این عمل در حقیقت پیمان‌شکنی، بی‌وفایی،
        و زیر پا گذاشتن حقی است که یک کشور و دولت به عهده شهروندان خود دارد
        در واقع تعریف دیگری از خیانت عبارت است از سوء استفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و انجام عملی که آن شخص یاگروه را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد.

        خیانت در زمینه‌های متفاوت به کار می‌رود اما در تمام آن‌ها، یک کاربرد معین دارد: حذف و نابود کردن کسیکه قرار است خائن معرفی شود.

        «خیانت»، اگرچه در زندگی روزمره و در ادبیات (از جمله ادبیات دینی، مثلاً مورد یهودا) مطرح بوده، اما کمتر موضوع اندیشه‌ورزی جدی قرار گرفته‌است. با توجه به سیالیت مفهوم خیانت، برای تثبیت آن بایستی به مفهوم «قرارداد» رجوع کنیم. خیانت همواره زیرپاگذاشتن یک قرارداد است و در نهایت نظر به یک قرارداد است که نظر نسبت به خیانت به آن را تعیین می‌کند. از این زاویه هم باز به یک مفهوم نسبی می‌رسیم. خائن به مفهوم پیمان‌شکن است. مسئله آینجاست که پیمان بعنوان قراردادی جمعی و گروهی امری فرهنگی اجتماعی است و در نتیجه تاریخی. بنابراین پیمانها قراردادی هستند و پیمان‌شکنی نیز امری قراردادی است و مفهوم آن به نسبت زمان و مکان تغییر می‌کند. پیمانها می‌توانند برسر ارزشهایی خانوادگی، سیاسی، اخلاقی، مذهبی، ایدئولوژیک و غیره باشند. می‌توانند پیشرفته، روادار و به نفع حقوق و آزادی انسانها باشند یا بعکس، ارزشهایی تنگ نظرانه و واپسگرا را نمایندگی کنند. قراردادها حتی می‌توانند ارزشهایی تحمیلی و ناخواسته باشند و به زور و جبر اِعمال شوند.
        از دید حکومتگران، خیانت فعل عمدی یک فرد یا گروهی است که منافع یک قدرت بیگانه را در زمان صلح یا جنگ به زیان میهن خویش تأمین، و امنیّت کشور و نظام حکومتی را به مخاطره اندازد و مهم‌ترین مصادیق آن همکاری با دولت خارجی و گِرا دادن به بیگانه است. میلان کوندرا، در کتاب «هنر رمان» می‌گوید: «خیانت از صف خارج شدن و به سوی نامعلوم رفتن است.
        ومن فکر می کنم دراصل شعر یک اندیشه ی انسانی پشتشه که اوردن
        حوا دراین شعر کمی جنبه انحرافی داشته وذهن مخاطب را زیرکانه
        دور کرده از معنای واقعی اش واستاداحمدی زاده بیشتربه این جنبه ازخیانت اشاره داشته اند
        که می گوید...........!!!!!!!
        خیانت عبارت است از سوء استفاده از اعتماد شخص یا یک گروه و
        انجام عملی که آن شخص یاگروه را از لحاظ مادی یا معنوی متضرر سازد!!
        ومشخصه که این خیانت ازطرف دوستی صورت گرفته که
        یک زنه ودرواقع خیلی هم خودش راانسانی خوب معرفی کرده اما دراصل ضربه زده
        ودردوستی فقط مصلحت خودش را درنظر داشته وخیانت بزرگش
        همین بوده که ازاعتماد دوستش سواستفاده کرده
        وچون زن بوده دردید شعر شاعر نمود حوا را پیداکرده وشاعر که مشخصه عاصی شده ازاین خیانت
        با این کنایه ی بزرگ که
        کاش می دانستی_د

        گفتگویِ _

        حوا با آدمی دیگر!\"

        دو حالت دارد:

        یا مصلحت؛

        یا حال و هوای خیانت_

        به سر دارد!..
        دست به اعتراض زده ودرواقع خواسته روشنگری کند
        وبفماند چیزی رو به مخاطب وفقط به خیانت عاطفی وخیانت زناشویی و
        قضیه ی ادم وحواتنها اشاره ندارد بلکه به دوست زن خائنی اشاره دارد که ازاعتماد شاعر سواستفاده کرده
        وبا فریبکاری به او ضربه زده حال این ضربه می تواند مالی حیثیتی ویا جانی باشد !
        وبراستی چه داستان غریبی است !!داستان زندگی
        دستی که داس رابرداشت همان دستی است که گندم را باعشق کاشته بود!!
        حال این دست می تواند دست یک مرد باشد یا یک زن !!
        فرقی نمی کند برای هردو زشت است اما دراین شعر منظورشاعر یه زن بوده ومن فقط قصدم
        رمزگشایی وتوضیح شعربود نه اینکه خدای نکرده انگشت اتهام رابه طرف کسی درازکنم یا اینکه باعث رنجش
        دوستان وخانمهای عزیزو محترم شوم !!
        البته اینها همه احتمال ونظره اما امیدوارم که در جهت هضم این شعر بتونه راهگشا باشه برای خودم
        وبقیه ی دوستانم وپرحرفی ام رابرمن ببخشایند ان شاالله
        وبازهم هزاران افرین می گویم به استادبزرگوارم که این قدر درظاهر ساده صحبت می کنند اما پشت
        هرکلمه شون هزار صفحه کتاب نهفته است که من یکی که هربار می خوانم شعرشان را
        به نکته ی جدیدی می رسم واین لذت خواندن اشعارشان درمن چند برابر می شود! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        موفق باشید استادبزرگوارم
        وامیدوارم که شما وبقیه ی دوستانم جسارتم رو برمن ببخشایید که اینگونه بی پرده سخن می گویم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۱۸
        درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
        بسیار زیبا و پر معنی
        موثر خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۴۹
        ....................... خندانک خندانک خندانک .........................
        درود بر سید فهیم شعر ناب خندانک خندانک
        بازهم افراغ اندیشه ای زیبااا و چالش برانگیز... خندانک خندانک خندانک
        آدم،حوا، مصلحت و خیانت چهار کلیدواژه ی این افراغ هستند و شاید کلید مصور این داستان تصویر حوا ، مار و درخت سیب باشد.
        در مذموم بودن خیانت ،چه از ناحیه ی زن و چه مرد ،تردیدی نیست.اما آنچه مهم است دلایل خیانت است.نگاهی دقیق و بدون تعصبهای قومیتی و ... به نظریه های فروید می تواند دست مایه ی خوبی برای کشف سرنخهای خیانت در هردو جنس باشد.
        در مورد دلایل خیانت مقالات زیادی با رویکردهای مختلفی نوشته شده که یکی را انتخاب و برای سهولت استفاده ی شما عزیزان اینجا قرار میدهم :

        «1- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر

        یکی از عوامل اصلی خیانت زنانه روابط زن و شوهر است؛ زمانی‌که بین زوجین، روابط زناشویی خوبی حاکم نباشد، این احتمال وجود دارد که زن به همسر خود خیانت کند. اختلالات جنسی که به مرور زمان برای برخی مردان به وجود می‌آید و مشکلات شخصیتی باعث می‌شود که مرد نتواند به همسر خود محبت کند و فقدان محبت، عاطفه و روابط گرم و صمیمی باعث این خیانت‌ها می‌شود.

        زنانی که محبت خوب و لازم را از همسرخود دریافت کرده و یا روابط زناشویی خوبی بین آنها برقرار باشد، احتمال خیانت در آنها بسیار کم است.

        2- گذشته بی‌بندوبار زن

        یکی دیگر از عوامل خیانت زن، گذشته اوست که در یک خانواده بی‌بندوبار و خیلی آزاد پرورش یافته و تربیت شده‌ است و تربیت غلط گذشته باعث می‌شود همچنان حتی بعد از ازدواج هم این روابط را حفظ کند. برخی از زنان که روابط زیادی داشته اند، به دلیل اینکه روابط صمیمانه و یا دوستی‌های دوران مجردی خود را نمی‌توانند به اتمام برسانند و برایشان بسیار سخت است تا خود را در زمان تاهل کنترل کنند در همان چارچوب به روابط خود ادامه می‌دهند.

        3- احساس تنهایی کردن

        مسایل شخصیتی وجود دارد که امکان دارد یک زن تحمل تنهایی و بیکاری را نداشته و به سختی می‌تواند دقایق و یا ساعتی را تنها و بیکار بگذراند. این زنان زمانی‌که می‌خواهند تنهایی خود را پر کنند وقتی می‌بینند همسرشان به دلیل مشغله کاری نمی‌تواند برای آنها وقت بگذارد گرایش پیدا می‌کنند که وقت خود را با دیگران و یا جنس مخالف خود پر کنند.

        4- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان

        عوامل فردی و اختلالات شخصیت و یا ویژگی‌های طرفین می‌تواند بستری برای خیانت باشد. وقتی در جامعه این روابط ناشایست، رواج پیدا کند امکان دارد وسوسه در زن ایجاد شود که این رابطه‌ها را تجربه کند. مسایلی مانند ماهواره، تهاجم فرهنگی، الگوهای فرهنگی ناهنجار و غلط در خانه، همه این عوامل می‌توانند در خیانتهای زنانه دخیل باشد؛ در نتیجه حرمت و حریم‌های خانواده شکسته می‌شود و افراد پایبند چارچوب‌های اخلاقی نیستند.

        5- دوران مجردی محدود

        برخی از زنان به دلیل اینکه گذشته خوبی نداشته‌اند و یا زمان مجردی خیلی محدود بودند وقتی شرایطی را می‌بینند که زنان و مردان، رابطه آزادانه‌ای با هم دارند. این افراد چون می‌خواهند گذشته خود را جبران کنند، به خیانت رو می اورند. شرکت درپارتی، ارتباط با دوست ناباب و مسائلی دیگر می‌توانند انگیزه خیانت را زیاد کند.

        6- مشکلات اقتصادی

        مسئله دیگر مشکلات اقتصادی که در جامعه است، البته مسئله اقتصادی به تنهایی عامل خیانت زنانه نیست. فرد ممکن است نیازهای مالی بیشتری را در خود احساس کند؛ ولی اگر پایبند چارچوب‌های اخلاقی باشد؛ امکان ندارد با هر تحریک، وضعیت معیشتی کنار بیایند؛ اما فردی که به خاطر پول با جنس مخالف خود ارتباط برقرار می‌کند، بیشتر به دلیل میل به تجمل گرایی، مصرف بیشتر، مدگرایی و خرید کردن، به جنس مخالفی فراتر از چارچوب خانواده رو می آورد تا مورد حمایت او قرار گیرد.

        در این زمینه تعداد زنانی که به دلیل فقر مادی به ارتباط با جنس مخالف رو می‌آورند بسیار کم است. اما وقتی زن به دلیل اینکه همسرش معتاد بوده و یا بیکار و مریض است خیانت می‌کند در واقع «فحشا» است؛ یعنی زن خودفروشی می‌کند تا نیازهای مالی خود را تامین کند.

        7- تنوع طلبی

        علت دیگر خیانت زنانه، تنوع طلبی است. در برخی اوقات مشخص شده است فرد نتوانسته است با همسرخود زندگی کند و شاید بارها و بارها ازدواج کرده است.

        بهترین راهکار این است که باید علت این رابطه‌ها را در سطح فردی مشخص شود و باید فرد به روانشناس مراجعه کند. باید مشخص شود که فرد اختلالات شخصیتی داردو یا خیر. ممکن است درگیر روابط چندگانه شوند و زیاد وفادار نباشد، برخی از افراد شخصیت ناهنجار و ضد اجتماعی داشته و در سطح خانوادگی باید مداخلات اجتماعی و فرهنگی صورت بگیرد.

        برای اینکه در جامعه زنان آسیب نبینند و برای حفظ حریم خانواده بیشتر خانواده‌ها باید آموزش ببینند. آموزش‌هایی از طریق رسانه‌های گروهی، تلویزیون، رادیو و... باید صورت گیرد و این افراد باید متوجه شوند که چنین مسائلی چقدر می‌تواند هم در آینده خود و هم آینده فرزندان، آسیب جدی وارد کند.»
        (قسمتهای درون گیومه برگرفته از مقاله ای از برنا سایت می باشند.)

        ادامه دارد...انشاالله خندانک خندانک
        ....................... خندانک خندانک خندانک ..........................
        تقدیم به اهالی خوب شعرناب:
        امروزمان با علی(ع):

        امیر عاشقان شنید که مردى به قنبر دشنام داد و قنبر نيز مى‏ خواست به او جواب دهد.
        حضرت او را صدا زد: قنبر! آهسته،
        ناسزا گوى خود را در زبونى رها كن تا خداى رحمان را خشنود سازى، و شيطان را به خشم آوردى، و دشمنت را كيفر و شكنجه دهى.

        سوگند به آن كس كه دانه را شكافت و جانداران را بيافريد شخص با ايمان خداى خويش را به چيزى مانند حلم و بردبارى خرسند نسازد، و شيطان را به چيزى مثل سكوت و خموشى بخشم نياورد، و هيچ احمق و نادانى به عكس العمل مانند سكوت در مقابل او كيفر و شكنجه نگردد.
        «هيچ چيز براى فرومايه، بهتر از پاسخ دادن و بگو مگو كردن نيست. سكوت و پاسخ ندادن به فرومايه، بر او دشوارتر از دشنام دادن است.»
        صفیه پاپی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۰۰
        ادامه ی بحث:
        فروید و نظریه ی جنجالیش بماند برای نتیجه گیری آخر.می خواهم از تصویر بگویم .تصویر سیب ،حوا، مار:
        تصویر مار در کنار درخت سیب اشاره ی بسیار جالبی به نحوه ی فریب خوردن حوا(البته در نسخه ی تحریف شده ی تورات )دارد.
        تفاوت داستان آدم و حوا در قران و نسخه ی تحریف شده ی تورات همینجاست.قران می گوید هردو فریب شیطان را خوردند و اشاره ای به حوا به تنهایی یا آدم ندارد. اما در تورات می خوانیم که حوا فریب خورد آن هم از مار .یا به روایتی شیطان چون اجازه ی ورود به بهشت را نداشت در دهان مار پنهان شد و به سراغ حوا رفت و او را فریب داد.
        \\\\"و مار از همه حيوانات صحرا كه خداوند خدا ساخته بود هوشيارتر بود و به زن گفت : آيا خدا حقيقت گفته است كه از همه درختان باغ نخوريد؟ زن به مار گفت : از ميوه درختان باغ مي‎خوريم، لكن از ميوه درختي كه در وسط باغ است خدا گفت از آن نخوريد و آن را لمس مكنيد مبادا بميريد، مار به زن گفت : هرآينه نخواهيد مرد بلكه خدا مي‎داند در روزي كه از آن بخوريد چشمان شما باز شود و مانند خدا عارف نيك و بد خواهيد بود، و چون زن ديد آن درخت براي خوراك نيكوست و به نظر خوش نما و درختي دل پذير و دانش افزا، پس از ميوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد، آنگاه چشمان هر دوي ايشان باز شد و فهميدند كه عريانند، پس برگهاي انجير به هم دوخته سترها براي خويشتن ساختند\\\\".تورات
        ظاهر قرآن در سوره اعراف اين است كه آنها لباس داشتند و لباسشان ريخت، اما ظاهر تورات اين است كه : \\\\"آدم و زنش هر دو برهنه بودند و خجلت نداشتند و بعد از خوردن از آن درخت فهميدند كه عريانند\\\\" به هرحال تورات مي‎گويد: \\\\"خداوند خدا او را از باغ عدن بيرون كرد تا كار زميني را كه از آن گرفته شده بود بكند\\\\".

        عمده تفاوتي كه بين تورات و قرآن هست اين است كه در تورات نامي از شيطان نيست و به جاي آن مار ذكر شده است.و دیگر اینکه همانطور که عرض کردم قران هردو را مقصر دانسته هم ادم و هم حوا...

        ادامه دارد ...انشاللله خندانک خندانک
        اعظم قانع
        جمعه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۵۴
        سلام استادم
        واقعا کاش عشق کارت شناسایی داشت اما ندارد خب مثل خیلی چیزاهای دیگه ....مثل مهربونی مثل صداقت مثل اما من همیشه به چشمها ایمان دارم
        مینو غفوری
        جمعه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۱:۵۸
        درودبرشما استادبزرگوار
        همانندهمیشه کوتاه وپرمغز
        افسوس که عشق شناسنامه ندارد
        دریغ وافسوس که بی اعتباری ،اکثر ارادتمندی ها، عشق رابدنام کرده است.
        آنقدر این بی اعتباری گسترده ست و عمیق ،که عشق های واقعی راهم ، درمظان اتهام دورنگی وتمطع جویی قرارداده دراذهان
        کاش عشق ، زبان داشت وبا دنیا دنیا زیبایی نهفته در وجودش ،میسرود قصه مهربانی را به لفظ صداقت ویکرنگی.
        زیباسرودید
        موجز،عمیق ودرد آور خندانک خندانک خندانک
        محمد مير سليمانی بافقی (باران)
        شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۵۰
        درودها استاد سپید گوی سپید روی:
        کاش عشق کارت شناسایی داشت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک .مرحبا به این کوتاه بلند مرتبه تان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۰۷
        خندانک خندانک
        درود براستاد بزرگوار

        بهره بردم

        خندانک خندانک

        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۱۳
        سلام ودرود بر حضرت استاد والاتبار
        عاشقانه ای آرام و پر از حرف نگفته


        کارت شناسایی پیشکش ، استادم

        خندانک کاش عشق حرمت داشت
        ویا ای کاش حداقل عاشق کمی غیرت داشت
        اینروزها عشقها آبکی شده اند


        درود برشما خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۴۱
        سلام بر استاد فرهیخته و فرزانه سایت
        مگه فقط حواها خیانت می کنند ؟ هوای نفس که غالب بشه زن و مرد نمیشناسه .
        کوتاه های خوبی بودند . عشق از هر دری وارد شود نفرت از در دیگر خارج میشود .
        ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
        🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
        مجنون ملایری
        شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۱۴
        با سلام استاد بسیار خوب سروده اید موفق باشی ولی
        عشق واقعی کمیاب شده فقط همین
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۲۷
        سلام
        من که مردم بسکه وارد نمیتوان شد به شعر ناب
        از اینکه قسمت شد خوشحالم
        و گاهی
        صحبت غنیمتی است تا نیمرخ دلبر را هم ببینی
        .........
        ممنون.......البته شوخی بود
        استادم
        ساغر
        يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۲۰

        درتضمین حضرت استاد بس که خواجه رندشیرازی است که می فرماید
        ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز

        ساغر
        يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۲۲
        آری در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
        صراحی می ناب و سفینه غزل است
        دهانتان گلاب استاد
        خه بات
        يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۵۲
        هەر بژی خندانک
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۴۸
        سلام بزرگوار
        به به مثل هميشه کوتاه هاي پر معنا ،کوتاه هايي که يک دنيا زيبا حرف ميزنن
        لذت بردم خيلي خيلي جالب بود
        امیر جلالی( ا م دی )
        دوشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۴۶
        اندیشه آدمی بین دو قطب این آهن ربا قرار می گیرد ...قطب مصلحت و قطب خیانت...
        راستی شاید خیانت همان مصلحت باشد که بشر را در داستانی دیگر می گذاشت تا این سرنوشتش نمی شد. قبل از آدم و بعد از آدم... با آدم و بی آدم ... حال و روز حوا چگونه بود... ؟
        استاد عزیز و دوست بزرگوار گاهی اشعاری نوشته می شوند که تا بلند کردن اندیشه آدمی یکقدم فاصله دارند و اثر زیبای شما این کار را تا بحالب چند بار انجام داده و ذهن و اندیشه خواننده را بلند کرده و راه انداخته در کوچه باغ خیال و تفکر ... هم خیال ...هم تفکر... بسیار زیبا بود و بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۸

        یک عمر است که گول حرف های حوا را می خورم
        یک عمر است می دانم که از حوا گول خورده ام
        اما هنوز هم که هنوز است حوایم را دوست دارم
        انگار تقدیر جز این نیست که من همیشه گول حرفها یه حوا را بخورم
        ایراندخت نجمیه مرادی
        دوشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۵۰
        سلام استاد
        کدوم حال و هوای خیانت به سر دارد، حوا یا آدمی دیگر،خیانت حاصلی دو طرفه است و یک نفر نمیتواند بدون همدست خیانتکار شود،کاش مینوشتی،حوایی که از روی مصلحت با آدمی دیگر در ارتباط نیستی بر حذر باش ، شاید به خیانتی منجر شود
        سمانه هروی
        جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۲۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۳۴
        اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
        نی حاضروغایبین جمع انجمن
        نی خاص ونه عام نی بابام ونه ننم
        نه عمه ی قاری ونه مادر زن من
        درود برشما استاد عزیز که با حضورتون فی البداهه طنزی رو شکوفانیدید!!! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        منوچهر مجاهدنیا
        جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۴۳
        کاش عشق کارت شناسایی داشت.
        احسنت استاد فکریخندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۵۱
        عرض ادب و احترام و سلااااااااام
        با پوزش از غیبت در میان دوستان فرهیخته
        ....................................................
        بینهایت لذت بردم
        سیبِ ممنوع که ان یارِ جفاکارم داد
        پادزهری که بغیر از خودِ او مرهم نیست .
        یونسی
        علی ناصری(عین)
        جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۵۳
        باسلام وتشکراز استاد ارجمند ومدیریت محترم که فرصتی عالی دراختیارم گذارده اید افراغی عالی وبروز سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک خندانک
        اسفندیار گلزار
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۱۳
        با سلام و عرض ارادت
        ما با عنوان \"مصلحت \"چه خیانت ها که نکرده ایم وچه حقیقت هایی که با تیغ \"مصلحت \"آنها را به مسلخ برده و به راحتی آب خوردن آنها را ذبح کرده ایم . \"مصلحت\"کلمه عجیبی است که ما در تنگناها و برای به دست آوردن آرامش و گاهن سر پوش گذاشتن برخیانت های خود به دیگران ، دست به دامن آن می شوییم به هر حال\"مصلحت\"از کلمات چند وجهی فرهنگ ماست
        اصغراروجی(غریب)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۳۴
        درود جناب فکرغزیز نیک اندیشی درواژه هایتان آشکاراست است
        زلالینگی نگاهتان از هوای تازه بودن درسرایش زیبا نقش بسته بود
        قلمتان همیشه رقصان وشاخسار سیب های بهشتی اندیشه اتان شکوفه باران باد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۰۵
        درود بر استاد بزرگوارم
        یک حقیقت نهفته در شعرتان همیشه موج می زند
        گاهی تلنگری است یا هشداری

        حوا خیانت نمی کند اگر سینه آدم جایگاه امنی باشد خندانک

        استاد بزرگوارم پاینده باشید
        درود بر قلمتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۱۳
        سلام چه زیبا سروده اید و چه بند زیباتری در پایان کار
        دست مریزاد استاد
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
        يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۲۸
        درود بر استاد بزرگوار
        قلمتان زرین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۲:۳۹
        زیباست استاد خندانک خندانک خندانک
        زهرا حسین زاده
        يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۲۳
        سلام و درود استاد
        بسیار عالی
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۴۱
        سلام استاد احمدی زاده عزیز
        خیلی هم قشنگ
        ماشالا عجب سروده ی پرحاشیه و بحث برانگیزی ...
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        بابک فغفوری (پور)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۱:۱۰
        کاش عشق کارت شناسایی داشت.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بابک فغفوری (پور)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۱:۱۸
        در گذشته مطلبی خواندم در این مورد که برام جالب بود .
        حوا به آدم میگوید من میوه ممنوعه را خوردم تو هم بخور
        اگر جاوید شدیم که بهتر اگر قرار است تنبیه شویم و رانده از بهشت
        حداقل باهم هستیم و هرکدام یک جا تنها نمیمانیم ...
        عجب استدلالی بود آدم بیچاره در هر دو حالت تنبیه میشد !
        یا در بهشت باید تنها میماند !
        یا در کنار یار خود رانده میشد !!
        واقعا شما بودید کدام یک را انتخاب میکردید ؟ خندانک
        الهه نصیری زاده (وفا)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۲۹
        سلام استاد
        کوتاه و شیوا قلم زدید
        آفرین
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۰۲
        با سلام استاد بسیار عالی مثل همیشه موفق باشی
        آزاده بازوبند
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۲
        کوتاه و پر معنا
        مهدی عارفی(آزی)
        سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۷
        زیبا بود و پر مغز بود
        یعنی اینقدر مردمان نامرد شدن!؟ خندانک
        محمد یزدانی
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۱۷:۲۱
        سلام و عرض ادب وارادت
        زیباست زیباست این جمله از دست خط شریف ستودنی است خندانک خندانک
        خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد ! شکسپیر خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2