جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر امیر اصفهانی(دلقک)
آخرین اشعار ناب امیر اصفهانی(دلقک)
|
بابا،تو نزن به من چنین مشت
بیداد تو،روح من به تن کشت
بیزار شدم، زبودن خویش
ازتو،زخودم،از این دل ریش
بشکسته سرم،زمشت دوشت
فریاد دلم رود به گوشت؟
تلخ است،مرا گلو فشاری
پا بر سینه کوچکم گذاری
تو دست نمیکشی زفریاد
این بخت سیه،فلک بمن داد
تا چند شوم نهان به خلوت
بر دیده کنم سرشک دعوت
من حسرت بوسه ات در اغوش
سیلی ز تو گونه ام کند نوش
من منتظرم،ز در بیایی
گویی که;عزیزمن کجایی
من عاشق پینه دو دستت
در خواب فدای چشم بستت
تو باده ترس در سبویم
من غصه خود به کس نگویم
بابا گل باورم شکستی
دستان مرا به غم تو بستی
زین پس من وروزگاراندوه
تنهایی وغصه های چون کوه
لبخند به نقش صورتم مرد
جهل تو به گور حسرتم برد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.