لک زدم

من آنم كه از دوریت لك زدم
به چشمان خود طرح برفك زدم
همانم كه شبها بجای لالا
سرو صورت خود بسی چك زدم
به یادت شبانگاه در كوچه ها
در انوار مهتاب چرخك زدم
بدون تو جایی كه دعوت شدم
بلاشك بر آن مهر پیچك زدم
عرق بر جبین و به لب خنده ای
برایت گل سرخ و میخك زدم
اكر شارژ كم بوده همراه من
پیامك نشد یك دو تا تك زدم
به عشق تو زیر همه مشكلی
من از استخوان تنم جك زدم
برای نگه داریت در برم
ببخشم اگر زور اندك زدم
رسد عاقبت دست تو نامه ای
كه از غصه ات گردنم رگ زدم