سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 بهمن 1403
    23 رجب 1446
      Wednesday 22 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        چهارشنبه ۳ بهمن

        \\ کنار ِوسعت ِچشمان ِعشق ِبی منت\\

        شعری از

        بنفشه ابو ترابی

        از دفتر نجواهایی برای قاصدک نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۰ ۰۸:۲۷ شماره ثبت ۴۴۱۹
          بازدید : ۱۰۲۲   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بنفشه ابو ترابی


        مانده ام پای احتمالی که،بیشتر رفته سمت فرض محال

                       در سرم فکرهای گانگستر!، هر یقین می شود شبیه سوال

        من شدم شکل قاب عکسی که،زورکی می شوی به آن زنجیر

                      هر دقیقه مردد و گیجم، مانده ام پای بازی تقدیر...

        گاهی آنقدر مطمئن هستم، که تو با من همیشه \"خوشبختی...\"!

                      که به ذهنم نمی رسد حتی ،زنده باشد هنوز بدبختی...

        سایه ها توی مشتشان سنگ است، من ولی یک بغل گل شب بو!

                      کاش باز آن فرشته می آمد، می شدند این غریبه ها جادو...

        من و تو چشم بسته می رفتیم،بی خیال تمام بود و نبود

                       توی یک کلبه در دل جنگل، که هوا می شد از اجاقش دود...

        و تو تنگ غروب خسته کار...با دلی لب به لب ز دیدن من

                      می رسیدی کنار قوری چای،... و منم تشنه تو را دیدن...

        دستهامان گره شده در هم،می نشستیم کنج بیداری

                      به تماشای ماه عالمگیر، فارغ از کینه ها و بیزاری...

        دست تو حلقه دور گردن من،سر من روی شانه امنت...

                     زیر گوشم یواش می گفتی...\"عشق یعنی سکوت بی منت\"

        روی ایوان کنار نبض سکوت،ما در آغوش هم شراب و شراب...

                      لب به لب ، دل به دل، پر از خواهش...بی قرار و ترانه خوان و خراب

        تو مرا غرق بوسه می کردی...من تو را غرق بوسه می کردم...

                     آخ دنیا چه آرزوهایی...

                                                   لحظه ای\" زنده\" زندگی کردم.... 

        ================================================

        نبودنهامو به بارون ببخشید...

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6