درد ندارم

و کشانده ام



به رخَ ناتمامِ آیینه



جبرِ عقربه ها را،...............................

نپرس چرا هیچ دردی
دردم نمی کند،
من
خودرا
ازشدت درد
به شفا رسانده ام!سید علی صالحی

دردهایم را کشیده ام



تا سطح آب



بر بومِ زلال و تردِ حباب



و کشانده ام



به رخَ ناتمامِ آیینه



جبرِ عقربه ها را،



درود برادرخوبم امید
بسیارزیبا وبا احساس بود
احسنت

درود گرامی
بسیار زیبا و دلنشین
مزین به نقد نافذ استاد احمدی زاده عزیز و گرامی

امسال را باید بخوابم ،



این پاییز ،



چیزی ندارم که بریزد...
سلام
زیبا زیبا زیبا زیبا
اطلاعیه:
((سال پیش شرمنده کردی پاییز را
امسل نمیاید از خجالت
تو همیشه بهار میمانی
امید عزیز))

سلام
خواستم بداهه بگم این در امد
زیبا بود و دوستش داشتم
چه کیفی داره اولین نفر بیایی تو شعر یکی ها

باید بخوابم عمیق
خوابی ببینم عمیق تر


سلام داداش گلم
خیلی خوب بود
مرحبا لذت بردم
چند بار خوندمش

نمایی دیگر از قانون \" جبر و اختیار \"
خداوند می فرماید : ( نه جبر است و نه اختیار ، بلکه امری است بین این دو امر...)
جبر زمان را به رخ آینه کشیدن
به اختیار تا روی سطح ترد حباب درده را کشیدن...
و اینکه سئوال ح.ا چه بود که جوابش در سیب بود...
سئوال یا اراده به دانستن و پاسخ هستی که همان جبر خردن سیب و هبوط ...
اشعار و آثار فلسفی دوست بسیار عزیز و خوش ذوق و خلاق ، جناب مرادی ، همیشه همراه خود هم سئوال می آورد هم جواب...
البته جواب را از زیر زبان واژه ها و سطرها باید بیرون کشید.
بسیار بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما

درود استاد
مدت بسیاری است که افتخار عمیق و دقیق خواندن آثار ناب قلمتان را نداشتم ...
بسیار بر دل نشست ...

بازمیگردم ....

نگاه كن چگونه در من ريشه دوانده فصل توهم .كاش من معجزهاي بودم كه از وسوسه زاده ميشدم نه از حوا تن ام عجيب بوي سيب ميدهد .نه نه نه همه پاييز خواب پريشانيست كه بهار ميبيند و من در انتهاي زمان به همه فلسفه ها دهن كجي ميكنم .
كسي بيايد ارث مرا از بودن تقسيم كند از ميان خزانه تبعيد پدرم آدم ....
بيچاره آدممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

دردهایم را کشیده ام



تا سطح آب



بر بومِ زلال و تردِ حباب



و کشانده ام



به رخَ ناتمامِ آیینه

واقعا لذت بخش بود

درود امید عزیز
زیبا رقم زدید

جناب آقای مرادی عزیز، سلام علیکم.
............................................................
امسال را، باید بخوابم.....
این پاییز،.چیزی ندارم که بریزد.........
................................................................
همان بهترکه من هم چیزی نگویم......دوستِ بزرگوار........
که عاجزم...........

درود بر جناب مرادی گرانقدر ناب
سپید زیبایی را از دفتر سپیدتان خواندم بسیار عالی قلم زدید بزرگوار .

سهم من دردهایی بود که
نه راهی یکطرفه داشت
نه دوطرفه
من زاده دردم
همان راهی که مسیرم را
به سوی بی دردی می خواند

پاینده باشید

سلام جناب مرادی عزیز
بسیار زیبا
لذت بردم
پاییزی نباشید


این پاییز ،

چیزی ندارم که بریزد...

سلام بر داداش خوبم
پاییز که خیلی وقته رفته ،یک ماه هم از زمستون رفت .
پس دو ماهه دیگه بهاره .
دلت بهاری و سبز همواره

عرض ادب و احترام
بی نهایت زیباست
لذت بردم ............
تاملی بر واژه ی( یکطرفه تر) بفرمایید
قید مکانی هیچوقت با (تر) صفت تفضیلی جمع بسته نمیشود
بزرگوار انتقاد نیست یک پیشنهاد است و ولاغیر

درود جناب مرادی گرانقدر
زیبا و بااحساس خواندمتان
سلامت و برقرارباشید.

نه جبر می دانم
و نه اختیار را تحصیل کرده ام
ولی میدانم
اختیارِ جبر را ...
هم تو داری ، هم من
............................
بداهه تقدیم امید عزیز

هرآمدني را رفتنيست هر سلامي را درودي خرم آن تنهاياد ميماند از ما...

جبر مختارانه ايست زندگي به درود داداشيييييييييييييييييي

اميدم چند روز تحملمان كني خلاص ميروم ني باندازم به عرب نرفته جاها ........عشق من داداششششششششششششش

خیلی زیبا سروده اید عزیزقارداش
واقعن حظ کردیم

در یک کلام:
غوغا کرده ای

سلام

درود بر شما جناب مرادی

بسیار زیا و دلنشین بود و حسی خوبی داشت

درود برادر خوبم حظ بسیار بردم از خوانش اندیشه نابتان دست مریزاد

وحشتناک عالی بود ،
احساس و فضای شعرتون واقعا تاثیر گذار بود.
قلمتان مانا

سلام جناب مرادی گرامی
شعر آموزنده و پرباری سرودید
درود بر شما

سلام
زیبا خواندمتان

درود جناب مرادی
لذت بردم از اندیشه ی نابتان
پیروز باشید

سپید ترین شعری که خواندم

عااااااالی بود