اَلَفْ

یکی از شاخص هایی که قلمت را متامیز و فاخر می کنه اندیشه خوبی است که تو نازنین داری همتبار خوبم اعتلای قلمت ارزوی قلبی من است

امید عزیز ....ماهرانه با رندی و آرام با پنبه سربریدن بود برادر خوبم....

پیشرفت عالی در سپید وتقریبا جهش بلندی در این نوع شعری در اشعار جدیدت می بینم...تبریک میگم وخوش حالم به این خوبی می نویسی...
مرحبا.................

درود گرامی
بسیار زیبا و موثر
جالب و پر معنی
تا ابد همین است



پشت دروازه هایِ مفتوحِ جهان



شب در کمین است...

درود برادربزرگوارم امید
شعرزیبا وتاثیرگذاری بود
احسنت

ببخش دیراومدم انگار ندیدم این شعرتونو
مانا باشی

ماه دژم ...
تا ابد همین است
پشت دروازه هایِ مفتوحِ جهان
شب در کمین است...
تکرار هزار باره ... انتظار بی انتها و انتهای نا پیدا...
زبان دیگر شعر زبان اشاره است و استفاده از ذات صبح و دلی که بر گریبان آویزان است و شاید به دار آویخته شده... و شبی که همواره در کمین است و پشت در نشسته...
دوست عزیز و شاعر بزرگوار جناب مرادی عزیز ، آنچه من هر بار در آثار شما حس می کنم همان حس دوست داشتنی است که بارها گفته ام ... قلم شما از نوع خاص اجتماعی است . که میدانی و می دانم ...
آموختم و به همراهی شما افتخار می کنم ... برقرار باشید و سربلند و سلامت نیز... درود بر شما

درود بر جناب مرادی بزرگوار

آهنگ غمگینی بر سروده حاکم است
نگاهی به شب و تاریکی انگار همیشه مترصد فرصتی است .

آهنگ من در خواب
همان پریشانی تکرارهاست


پاینده باشید

بسیار عالی

مارو باش فکر کردیم داش امید رفیقمونه!
زهی خیال باطل...
دِ مشتی آخه بین این همه چیز، چرا اسم منو خوراک بزت کردی؟!!
============================================
از شوخی گذشته، امید جان بی تعارف میگم که این یکی از بهترین اشعار سپیدی بوده که تا الان خوندم! بدیع، لطیف، عمیق و...
تبریک و تحسین منو پذیرا باش

آه از این جنگ بی پایان
تا ابد همین است
پشت دروازه هایِ مفتوحِ جهان
شب در کمین است...

جناب آقای مرادی عزیز، سلام علیکم.
.......................................................
مراچه به تعریف.این(اَلَف)................
بسیار زیبا بودو،دلنشین..............
خسته نباشید.

اه از این جنگ بی پایان

و بهترین به این امید

امید جان ممنون زیبا بود

من باید یک بداهه برایت بگذارم

این سومین بار است که شعر شما را میخوانم

برای بداهه بر میگردم

............. .............
پشت دروازه های مفتوح جهان
شب در کمین است...


درود همشعر خوب و برادر زیباکلامم
قلمتان همواره حامل اندیشه ای ناب است
مرحباااااا به این اندیشه ی زیباو این همه ذوق و توانمندی
.........‌... ................
هدیه به این الی خوب شعر ناب

در یک دهکده ی کوچک معلم مدرسه از دانش آموزان خواست تا تصویری از چیزیکه برایشان بسیار با ارزش است را بکشند. او با خود فکر میکرد که این بچه های فقیر حتما تصویر بوقلمون و میز پر از غذا را میکشند. ولی وقتی یکی از بچه ها نقاشی ساده و کودکانه خود را تحویل داد,معلم شوکه شد.او تصویر یک دست را کشیده بود. ولی این دست چه کسی بود؟
یکی از بچه ها گفت من فکر میکنم این دست خداست که بما غذا میرساند. دیگری گفت که این دست کشاورزی است که گندم میکارد. معلم بالای سر آن کودک رفت و از او پرسید این دست چه کسی است؟ کودک در حالیکه خجالت میکشید گفت：خانم، این دست شماست.
معلم بیاد آورد که از وقتی این کودک پدر و مادرش را از دست داده بود به بهانه های مختلف پیش او میامد تا خانم معلم دست نوازشی بر سر او بکشد....

ویکتور هوگو می گوید:
ایمان داشته باش که کوچکترین محبتها از ضعیفترین حافظه ها پاک نمیشود.

داداش امید
دستمریزاد واقعاََ
بسیارزیبابود

مرحبا برادر
بسیار عمیق و تاثیر گذار بود
چقدر زیبا مینویسی برادر
ماشاءلله

هنوز اسیرواژه هایت هستم

درووووود

شب
سوز
ساندويچي يخ زده
دود سيگار
و مردي كه دارد با سگ هاي ولگرد
كي بود كي بود من نبودم بازي ميكند
و حالا تو هي بگو شب بد است ...

كسي اميد مرا اين دور برا نديده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ماهِ دژم
انتحاری ست در دلِ تاریکی ،
دست در دست زمان
قالب می درَد ،
و پوستِ پریده ی شب را می کاود
درود بر امید عزیز
شاه بیت بداهه سرایی شعر ناب
لذت بردم عزیز دل
مانا باشی

سلام داداش گلم آقا امید دوست داشتنی
غوغا کردیا
دمت گرم عالی بود
الف تا ی در خدمت ذهنته واسه نوشتن بهترین شعرا

درود و افرین
خیلی زیبا

درود بر بهترین امید مرادی دنیا
ترکیب های خوب و موسیقی مناسب
بسیار زیبا

سلام و سپاس دوست عزیز

زیبا بود و هرچه به پایان نزدیکتر زیبا تر

بویژه دو مصرع پایانی

درود بر شما امید عزیز
ژرف اندیشیدی و نوشتی

درود گرامی

سروده ای ارجمند و زیبا خواندم
دست مریزاد.

به امید روزی که با پیوستگی اخترکان همبودگی و دانش و خرد، خورشیدی شبسوز شویم!
با مهر

بازدرود عزیز

کلکتان نویساتر.

نتوانستم تصویری روشن از بزی داشته باشم که به کنام بلاهت سرشته بود [روشن تر: نتوانستم از سرشتن، یا سرشته شدن به کنام بلاهت درک روشنی داشته باشم.]؛ ولی اگر داشتم به جای \"دهان\" بز، /کام/ را پیش می نهادم .

همچنین است \"کاویدن\" پوست پریدۀ شب به توسط ماه دژم؛ مراد این است که کاوش بر پوست را، در اینجا ـ برای ماه دژم ـ مناسب نیافتم.

کلک مبارکتان نویساتر
نگاه نازنینتان باریک نگرتر عزیز
و موفقیتتان دم افزون تر.
با مهر

خیلی خوب بود تعبیرای جانانه و قشنگ! لذت ناک شدیم

درودها

درود بزرگوار..
زیبانوشتی از شما بر دستانِ دل تاب می خورَد..

پشت پلک ِ شب،
سپیدیِ فروزنده ی امید
ترا
می خوانَد..

محتوای دلسروده تان را دوست داشتم..
زنده باد..

سلام
جاوید و سربلند مانید و استوار

عرض ادب و ارادت
بینهایت زیبا و هنرمندانه ...........احسنت
..................................................
ماهِ دژم
انتحاری ست در دلِ تاریکی ،
دست در دست زمان .....

در عجبم که این اشعار کجا منتشر می شود که ما نمی بینیم.نه روز پیش منتشر شده. احتمالا شما از ابتدای امر ویژه اش می کنید

سلام جناب مرادی عزیز
الف زیبایی بود
لذت بردم با دیدی متفاوت

درود بر شما