علمدارعشق وشهادت ابالفضل
ومعنای اصل شرافت ابالفضل
امیرسپاه حسینی دلاور
نباشدکسی درمقامت ابالفضل
تومولودِ دامانِ امّ البنینی
به سینه نشان ازشجاعت ابالفضل
برای بقای همه دین احمد
تمام وجودت اردت ابالفضل
توشیرعرب پورآن لافتائی
به توغبطه دارد سخاوت ابالفضل
مُرُوَّت سرافکنده ازهمّتِ تو
که داری تمام شهامت ابالفضل
زشمشیرتو دشمنت می هراسد
توهستی پناه ولایت ابالفضل
تودریای جودیّ وبخشش مرامت
سراپای پاکت کرامت ابالفضل
زنامرد و دشمن برائت نمودی
وَسمبُـل شدی از درایت ابالفضل
توفرزندحیدر، ولیِّ خدائی
نمازی به معنای قامت ابالفضل
همه عالم ازغیرتت درتحیّـُر
وفا را تودادی لیاقت ابالفضل
به کرب وبلاساقی تشنگانی
نماعاشقان راسقایت ابالفضل
زانفاس قدسی چونیروگرفتی
شدی کربلارا کفایت ابالفضل
رضای خدادررضای حسین است
نمودی توکسب رضایت ابالفضل
دماری برآوردی ازدشمن دون
برای بقای امامت ابالفضل
زمردانگی پا فرا ترنهادی
شرف راتوهستی نهایت ابالفضل
توئی عـبـدِ صالح، مطیع خدائی
نمودی ولی را اطاعت ابالفضل
به روزجزا، جان زهرا، دلاور
گناه مراکن وساطت ابالفضل
به مردی هرآنکس بنازد نداند
زمردی رسیده به غایت ابالفضل
سپه دارلشکربه وقت نبردی
امامت، نمودی حمایت ابالفضل
فدای برادرنمودی دو دَستَـت
زخون توشد دین هدایت ابالفضل
به دنیا، زدی، پشت پا، جان فدایت
مروّت تورا، باشدعادت ابالفضل
به ایمان چومحکم ترازکوه سختی
توئی سمبل استقامت ابالفضل
مهدوی