سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 29 فروردين 1403
  • روز ارتش جمهوري اسلامي و نيروي زميني
9 شوال 1445
    Wednesday 17 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۲۹ فروردين

      نمی دانم...

      شعری از

      وحیده پوربافرانی

      از دفتر پندار نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۴ ۲۰:۳۹ شماره ثبت ۴۱۲۳۱
        بازدید : ۵۳۳   |    نظرات : ۳۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر وحیده پوربافرانی

      نمی دانم!
      ...............کدامین دست می باید که بگشاید
      گره از رشته ی باریک آمالم
      کدامین سایه باید بر سرم افتد
      که شاید لحظه ای در وسعتش نیکو شود حالم

      نمی دانم!
      ...............کدامین شانه می باید
      پناهِ رودِ اشکِ جاری ام گردد
      کدامین خنده باید با نوای دلنشینش
      ....................................................مایه ی دلداری ام گردد

      نمی دانم!
      ................کدام انگشت می باید بیاویزد
      به تابِ بیقرارِ طره ی مویم
      که برچیند مگر خاکستر درد و مشقّت را
      ...........................................................به نازش از سحرگاهان گیسویم

      نمی دانم!
      ................کدامین بازوان را این توان باشد
      .............................................................که برگیرد غل و زنجیر
      از این زندانی پابسته ی تقدیر
      کدام انگیزه باید نرم سازد سختی دوران
      کدامین آیه باید بشکند تزویر

      نمی دانم نمی دانم
      .............................و حیرانم در این تکثیر تنها زیستن در خود
      من از بُن بست ها نه
      ..............................از دلی با صد هزاران معبر و مدخل
      من از هر دیده ی آواره از هر چشم می ترسم
      من از شرم و پشیمانی
      میان چشم گیرایی به رنگِ یشم می ترسم
      من از زنگارِ پنهانِ میان قلب آیینه
      من از آهی که پنهان می شود در سینه بیزارم
      من از افتادن آتش به دامان شقایق ها
      من از هر بغض و از هر کینه بیزارم

      نمی دانم کجا باید شود پیدا
      نگاهی رنگِ یکرنگی
      به یادِ یادِ شیرین که باید پر شود ساعاتم از
      ...............................................................احساس دلتنگی

      در این وادی که هر جاده به سمت مقصد مطلوب
      به هر گامی
      ..................سرابی
      ..............................پیش روی تشنه کامان پهن می دارد
      در این قحطی که هامون وجودم را
      ...................................................توان و طاقتی بر تشنه ماندن نیست
      کدامین راه سرگردانی ام را می شود درمان
      کدامین ابر دارد
      ....................ردی از شادابیِ باران

      من از هر مقصدی دوری نمودم سوی شهر قصه ها شاید
      که در افسانه ها گیرم
      .................................سراغ از مقصد مطلوب
      که شاید در حریم قصه ها روزی
      بیابم ردی از آن آرزو آن خوب

      نمی دانم!
      ................من اینجا در میان ازدحام آدمک ها سخت تنهایم
      به آغوشِ که آویزم که رویایش
      .............................................خیالی خالی از تحقیر و تشویش و هوس باشد
      در این باغ فریب آمیزِ دنیا از چه کس خواهم
      .................................................................که با من هم قفس باشد؟!

      نمی دانم نمی دانم!
      نه اینجا مقصدی خوش بر مسیر آرزویم نیست
      نه اینجا غوره ای در دیگ صبر جان من حلوا نمی گردد
      من از این انتظار بی نهایت خسته و سیرم
      خداوندا!
      کجا باید سراغ از عشق!
      کجا باید نشان از مقصد مطلوب خود گیرم؟!
      ۹
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      علیرضا کافیان
      چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۷ ۰۹:۵۸
      چه شعری
      من از آهی که پنهان می شود در سینه بیزارم
      خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0