خودم با خودم
شبی نشسته بودم خودم
تنهای تنها با خودم
دو گیلاس و قدح شراب از خودم
که می ریختم در پیک خودم
که شاید بشکنم.....
خم و پیاله های خودم را در خودم
خودم نشستم تا
گله کنم از خودم با خودم
بپرسم ماجرای خودم را از خودم
آنقدر در خودم زیسته ام با خودم ....
شده ام مست و پر غرور از انداختن
تاس هایی جفت نشسته با خودم
جفت شش هایی با یک و دو...
نشستن های خال با خال با خودم
شده حاصل مفت پنج هایی
در سپر کردن های خودم با خودم....
در تاس انداختن های هر روز خودم از خودم
خودم می کشم قلم باطل بر خودم
تا نشینم تنهای تنها با ستاره خودم......
نامه ای بنویسم بی ریا به خودم
از حقیقت های پنهان خودم
آویزان کنم بر خودم نامه را
تا فقط بخوانم
تنها خودم با تنهای خودم
تا بگیرم در بغل
قامت الف خودم را از الفبای خودم
نه این سی و دو حرفی که
ساخته ام خودم از الف با خودم
مگر شرمی هم دارم خودم از خودم؟..........
آب شوم در خودم
تا شاید بیابم دریای خودم
بشکافم با عصای خودم این دریا را
تا بکشم فرعون خودم
جمع کنم دام خودم را
تا کم تر بگیرد این دست و پای خودم
سفر کنم در دریای خودم
تا لنگر اندازم در ساحل خودم
باز کنم چشم خودم
تا ببینم هر چه تاریکی هست در خودم
ببینم حقیقت های خودم
شاید رها شوم از دست خودم
پنجه بیاندازم در پنجه خودم
تا بکوبم با شهامت بر زمین خودم
جستجو کنم در هر چه رمز و راز خودم
تا بیرون بکشم خودم را از خودم
بگردم به دنبال راه خودم در خودم
تا گم نشوم دوباره در خودم
بیابم عصای خودم را در میان باغ خودم
بکوبم بر فرق دشمن خودم
شاید بشکنم خودم در خودم
کمتر بگویم دیگر از خودم با خودم
که هر چه میکشم از دست خودم
پر از دردهای خودم......
خودم بلای خودم در خودم
بشکنم هر چه هست در خودم
تا نشکنم این خودم
کمتر بگویم از خودم با خودم....
هر چند که باشم همیشه
فقط خودم مست خودم
خودم با خودم
بیخودم در این حالای خودم
بیخودم از خودم
که دیگر شاید شوم خودم
خدایا رهایم کن
از این خودم های خودم در خودم
ببین چقدر پرم خودم از خودم
در همین شعر خودم
چقدر باز گفتم از خودم با خودم!......
پ.ن
دوستان و یاران با لودر و تخریب کامل تا هر گونه حرکت تروریستی در نقد
آزاد است............
شرکت کنید در این دوئل که حتما زودتر گلوله خواهید خورد از خودم خود خودم.........