شنبه ۳ آذر
اشعار دفتر شعرِ سایه شاعر علی غلامی
|
|
اگر گیاه آبی بود......
آسمان سبز.......
در مزرعه ای آبی......
" زیبایی زاده میل است "
|
|
|
|
|
امروز خورشید
جور دیگری طلوع کرد
در مشرقی ترین ساحل آرامش
آرام حلول کرد
|
|
|
|
|
شبی سرد و چنین. ....
بستری هم آغوش گریه....
در رنگ این همه دیده. ...!!؟
.
.
سترون سرنوشت در بنی
|
|
|
|
|
لفافه های سخن
شعرهای شهر خدایند
و. ...کمی از کابوس های من
در لفافه های سخن
-----بوسه هایی که اشک
|
|
|
|
|
مونس عشاق در حقیقت عشق
شولایی بافته از شوکران عشق بود
در تابناکی نور گوهری بر هر گلبرگ گل
در هیمه
|
|
|
|
|
غروب تلخی است شنیدن از قصه چشای مامان
خدایا از تو ما همه می خواهیم شفای بحرالغزل
ای مسیحا ای کاش ب
|
|
|
|
|
- هر قوه ادراک .....
- ذات خویش را -
- درک کند.....
- عین عقل است -
- میشود.....
"
|
|
|
|
|
- دوست داشتن را .....
- دوست می داری اما.....
- نمی دانی که
|
|
|
|
|
امروز در یک مشرق آرام
هم آغوش رایحه یک گل شرقی
شسته دست در طراوت شبنم بهار
در طلوع آرام و لالایی
|
|
|
|
|
ما خوشبختی را اختراع کردیم
مردان نجیب بزهکاران آن
سرگرم جاروب کردن
عنکبوتهایی صلیب نشین خانه ها
|
|
|
|
|
در بی پلکی شب
باز نغمه ای کوک بود
با واژه هایی......
پیچیده بر شاخسار زندگی
و استشمام .......
ر
|
|
|