سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        خیابان زیر پایم قدم می‌زند

        شعری از

        علی غلامی

        از دفتر هزاره ای که از آخر شروع می شد...!! نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۵۳ شماره ثبت ۸۶۳۷۹
          بازدید : ۷۵۷   |    نظرات : ۳۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        خیابان زیر پایم قدم می‌زندخندانک
         
        خیابان زیر پایم قدم می‌زند
        شاید کمی دل وا کنم
        تا کجای این خیابان جدی است؟
        خنده‌هایم منزوی شدند.
        در سرم واژه می‌خارد سر
        مثل پرنده‌ای بی‌درخت
        لانه می‌کنم‌ بر شانه‌های باد
        با اندوهی که توپش پر است
        در قیل و قال کلاغ‌ها
        یکی شاخه از برگ‌هایش
        می‌افتد در دامن تند بادی
        قرارم در بی‌قراری می‌شود فراری
        کالبدهایی خالی
        شهرهایی خالی
        خیابان‌های خالی
        با این ریگزارهای داغ میان کفش
        قلعه‌هایی را که می‌سازند
        من بیابان می‌بینم!
        -----------------------------------
        علی غلامی-بهار99
        شهر من کرمانشاهخندانک
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        علی غلامی

        ،

        بهرام معینی (داریان)

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        نگار نگارینا

        ،

        یونسی یونس

        ،

        علیرضا بنایی

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        فرشاد جهانگيري

        ،

        مرضیه حسینی

        ،

        علی غلامی تخلص وفا

        ،

        ایمان اسماعیلی (راجی)

        ،

        زینب بویری (خزان)

        ،

        علی سالاریان

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        نسرین علی وردی زاده

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        مژده هاشمی

        ،

        محمودرضا رافعی (رافع)

        ،

        مهتاب ایزدسرشت (مه)

        ،

        سید حاج احمدی زاده(ملحق)

        ،

        ابراهیم هداوند

        ،

        پرستو پورقربان (آنه)

        ،

        سمانه کیخا

        ،

        امین تهرانی

        ،

        جوادعبدالمحمدی

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        مصطفی دهقانی

        ،

        مصطفی مشهدی بی نشان

        ،

        نیره ناصری نسب

        ،

        حسن لطفی

        ،

        تاراناصری راد تخلص خاطره

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۱۲
        سلام استاد غلامی عزیز
        شعرتان ناب است و در اوج و آنچه را که میخواهم مطرح کنم فقط سوال است که میخواهم پاسخش را بدانم اگرنه بنده نو سرا نیستم و خیلی کم انواع شعر نو کار کردم و فقط غزل سرا هستم
        حالا سوالم این این است
        چرا در میانه شعر تان رنگ و بافت کلامتان را در یکی دوسه مصراع تغییر دادید وسبک وسیاق کلام را قدیمیتر کردید آیا هدفتان پیوند نو وکهنه است ببینید اینجا که میفرمایید
        (یکی شاخه از برگ‌هایش
        می‌افتد در دامن تند بادی
        قرارم در بی‌قراری می‌شود فراری )
        شما خود بیشتراز من واقفید که کلمه ی (یکی) یاد آور اشعار قدیم است مثل
        " یکی درد و یکی درمون پسندد
        یکی برزیگری نالون در این دشت ..
        یکی قطره باران ز ابری چکید
        یکی روبهی دید بی دست و پای
        و....)
        ود ر آخرین مصراع از از مصارعی که عرض شد یعنی
        ( قرارم در بی‌قراری می‌شود فراری)
        کلامتان را موزون تر کرده اید آیا خواستید نگین وزن را در انگشتری این سروده بنشانید یا نه به نظر شما اصلا این مصراعها هم تفاوتی با سایر مصراعها ندارد
        در پایان باز هم عرض میکنم این فقط سوال ذهنی من است و خواستم به جواب برسم واصلا قصد م نقد و بررسی نیست چون در این نوع شعر واقعا کم تجربه ام
        بار دیگر به شما واین سروده زیبا هزاران آفرین میگویم
        دست مریزاد
        با احترام
        خندانک خندانک خندانک

        علی غلامی
        علی غلامی
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        با درود بر شما استاد اخباری بزرگوار

        بسیار سپاسگزارم از اینکه لطف کردید و وقت گذاشتید بزرگوار و به طور قطع و یقین اینگونه برخورد با اشعار و سروده ها بسیار عالی است و موجب پیشرفت خواهد شد.

        در گذشته های نه چندان دور در ذیل اشعار دوستان اکثر اوقات روزها بحث و نظر قید می شد و هر کدام از دوستان کلی وقت می گذاشتند و چه شیرین بود آن روزها.....و حالا شما از سر لطف نقد فنی را انجام می دهید و بسیار عالی است البته این روزها دیگر دوستان از نقد محتوایی خیلی استقبال نمی کنند.

        مطلبی را که فرمودید درست است و این سروده از نوع کوششی است و راستش نوعی تمرین در راستای بازی زبانی است و امروز اشعار پسانیمایی بعد از شاملو که با تقطیع و متن ایجاد موسیقی می‌کرد شاعران در دهه ۷۰ سعی کردند که از فخامت شعر که شاملو آن را ایجاد کرده بود فاصله بگیرند و به تکنیک های تازه زبانی روی آورند.

        از جمله این تکنیکها صمیمیت و نزدیکی به زبان گفتار است و به طور کلی مولفه های زبانی شعر سپید شامل ساخت شکنی آشنایی زدایی و نزدیکی به زبان گفتار است حال با توجه به آن که فرمودید این سروده در میانه های شعر از زبان امروزی فاصله می‌گیرد و به زبان تغزلی و کلاسیک نزدیک می‌شود و می‌تواند به عنوان یک ضعف برای آن تلقی گردد.

        اما در شعر سپید وزن و قافیه کنار گذاشته می‌شود و برای ایجاد هارمونی لحن جایگزین آن می‌شود چرا که در وزن لحن را نمی‌توان ادا کرد.
        لحن را می‌توان حسی تلقی کرد که در صدا وجود دارد و این حس بسته به زمان و مکان و نسبت به اشخاص مختلف متفاوت است و لحن در واقع جایگزین وزن در اشعار کلاسیک و موسیقی تقطیعی در اشعار سپید مثل شاملو شده است.

        اما با توجه به مبحث لحن گردانی حالا این سوال مطرح می‌شود کجا و چگونه لحن را تغییر دهیم؟
        این عمل با توجه به فضای شعر و حس شعر و شخصیت های موجود در شعر تغییر می‌کند. این حس در یک شعر می‌تواند در هر سطر با سطر بعدی یا قبلی خود تغییر کند.
        مثلاً اگر به عنوان مثال به یک نفر بگوییم:

        برو غذات رو بخور

        حالا اگر یک مادر عصبانی این را بگوید یا یک همسر مهربان یا یک زندانبان یا یک مربی ورزشی هر کدام لحن مخصوص به خود را دارند.

        بعد از این مقدمه چینی هابرویم سراغ فرموده شما
        رویکرد بعدی با توجه به هر حس درونی یک شعر بر اساس چیدمان صحیح هجاها صورت می گیرد زمانی که شعر به سمت اندوه می‌رود بهتر است با استفاده از هجاهای بلند این حس را منتقل کنیم همچنین با استفاده از هجاهای کوتاه و سرعت بخشیدن به سطرها می‌توان حس خشم و عصیان را منتقل کرد چیدمان واژگان و هجا ها با توجه به معنا و فضای شعر در این همان کردن این دو رویکرد به اجرای لحن در شعر کمک می کند.

        قرارم در بی‌قراری می‌شود فراری

        قَ رارم در بی قَ را ری می شود فَ را ری
        کوتاه/کشیده/بلند/و الی آخر.....
        خب در اینجا سعی در بکار بردن هجاهای کوتاه و بلند و کشیده بصورت تلفیقی که در واقع مولفه سرعت سطر را می سازد برای نشان دادن حالت بی قراری و ایجاد لحنی که به سمت خلق تصویری ذهنی در فکر مخاطب کرده ام.یعنی در واقع بی قراری حسی است گاه آرام و لحظه بعد تند.

        البته ببخشید که پرحرفی کردم در خدمت شما عزیز بزرگوار و راستش شاید برای بیان کامل منظورم شاید چندین ده صفحه باید نوشت که در اینجا مجالش نیست.

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۵۷
        باسلام و احترام
        بنده هم از وقتی که برای پاسخ دادن به سوالم گذاشتید بی نهایت سپاسگزارم
        با تقدیم احترام
        خندانک خندانک
        علی غلامی
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۰:۰۷
        نفرمایید جناب استاد وظیفه بود خندانک
        فقط یک نکته یادم رفت و آن هم اینکه
        یکی شاخه از برگ‌هایش
        می‌افتد در دامن تند بادی
        یکی را امروزه هم بکار می برند مثلا می گوییم یکی از این ها را بردار ولی استفاده از تندباد کلمه ای آرکاییک است که بیشتر به علاقه من به ترکیب کلمات با باد برمی گردد مثلا سردباد فروردین یا همین تندباد و شاید استفاده از یک به جای یکی از موسیقی درونی عبارت بکاهد.

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۳۶
        درود جناب غلامی عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        مزین به نقد نافذ استاد اخباری عزیز
        موفق و پیروز باشید خندانک
        علی غلامی
        علی غلامی
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۳۸
        با درود و عرض تشکر جناب استاد استکی
        ممنون و سپاسگزارم که همیشه بنده را مورد لطف قرار می دهید

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۲۱
        درود گرامی
        پاییزان بود در دل بهاران
        خوش حالم خواندم از قلم زیبا نگارتان
        علی غلامی
        علی غلامی
        شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۵۷
        با درود و تشکر از حضور سبزتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        سلام شاعر عزیز
        زیبا وعالی سرودی بود
        قلمتون سبز
        شاعر بزرگوار
        درود درود درود
        خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۳۸
        با درود و عرض احترام
        سلامت باشید جناب استاد
        لطف فرمودید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        یونسی یونس
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۳۳
        عرض ارادت و سلاااام
        حضرت استاد زیبا سخن..
        احسنت و احسنت دلمریزاد..
        استادانه ذهن خواننده را درگیر هنر رقص قلم تان میکنید. این هنریک نویسنده ست خندانک خندانک
        (می خارد سر )
        یا
        سرِ ، مثلِ
        پرنده یی بی درخت،
        لانه میکنم . بر ....بی نقص است منتها در خوانش متوجه نشدم.
        علی غلامی
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۵۹
        با درود بر شما استاد یونسی عزیز
        شما لطف دارید بزرگوار و بودنتان چقدر خوب است

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸
        درود جناب غلامی بزرگوار بسیار عالی موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۰۰
        با درود
        ممنون از لطف و سپاس از بودنتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۳۸
        استاد غلامی سلام
        عالی بودید بزرگوار
        زنده باد 🌹🌹
        علی غلامی
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۰۱
        با درود
        لطف داری برادر من هم کارآموزم و استاد کجا بود
        ممنون از بودنت

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زینب بویری (خزان)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۵۲
        سلام استادغلامی عزیز خندانک
        خیلی قشنگ بودمثل تموم شعرهایی
        که ازتون خوندم ناب و فوق العاده بودخندانک
        اماتوی این شعرمن بیشتراحساس رو حس کردم
        وبیشتربه دلم چسبیدخندانک خندانک خندانک
        عالی عالی بود خندانک خندانک
        علی غلامی
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۰۸
        با درود
        ممنونم از حضور شما سرکار خانوم و شما لطف دارید
        هر اثر ادبی یک رسانه است و زمانی که مخاطب با این رسانه رو‌ به ‌رو می‌شود، با آن ارتباط برقرار می‌‌کند. این رابطه می‌تواند از هر نوعی از قبیل معنایی، لذتی، ساختاری، فرمی، تخیلی و یا هر چیز دیگری باشد.

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی سالاریان
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۰۰
        بسیار عالی بود لذت بردم خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۲۱:۰۹
        با درود
        ممنون از حضور خوبتان و لطف شما
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۰۳
        درود بر دوست ادیب
        چه حس و حال عجیبی دست داد به من، شدم مانند آن "پرندهء بی درخت"
        👏⚘⚘👏
        "مثل پرنده‌ای بی‌درخت
        لانه می‌کنم‌ بر شانه‌های باد
        با اندوهی که توپش پر است"
        🌹🌻🌹🌻🌹
        علی غلامی
        علی غلامی
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۲۳
        با درود خدمت شما
        هم حسی عجیب نیست جناب سلیمانی مقدم و قرابت خاصی در افکارمان وجود دارد و آن سروده نابتان که در ذیل آن خدمت شما عرض کردم مطالبی را فراموش نخواهم کرد.با سپاس فراوان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبا غضنفری  (آرام)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۰۶
        سلام بر ادیب خوش قلم،

        عالی عالی
        چند بار خواندم و حظ بردم
        واژه واژه زیبا و دل انگیز
        هرچند غمگین بود ولی کشش عجیبی داشت.

        درودتان 🌹🌹🌹
        علی غلامی
        علی غلامی
        شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۵۹
        با درود
        آشناها افتادن این آخر خندانک
        ممنونم از حضورتان.در عالم ادبیات می‌گویند اگر هر شعر بعد خواندن دوباره خوانده نشود یعنی فقط یک جسد از آن متن ادبی باقیمانده است.
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۵۸
        سلام
        بسیار زیبا .....در حقیقت خیلی خوشحالم از اینکه نوشته زیبایت را خواندم
        خیابا زیر پایم قدم میزند......باید از این خط خیلی چیز ها نوشت
        اااااااافرین
        در سرم واژه میخارد سر.....افرین
        این دو خط به من یاد اور شد علی عزیز برگشته
        علی غلامی
        علی غلامی
        شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۰۲
        با درود بر شفیع دل‌ها
        زیباتر حضور شما و شرمنده بابت دیر پاسخ گفتن خندانک
        شما همیشه لطف دارید و واقعا من را شرمنده می‌کنید.و نظرات شما چه ارزشمند و عزیزند برای من
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۵
        سلام وارادت ....جناب غلامی عزیز وبزرگوار خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        علی غلامی
        شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۰۳
        سلام و عرض ادب جناب انصاری بزرگوار
        ممنونم بابت این همه لطف شما
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۰۰
        درود فراوان جناب غلامی ادیب ارجمند 🌷
        میهمان شعر زیبایت بودم بهره بردم 🌷
        در پناه حق 🌷
        محمودرضا رافعی (رافع)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۳۲
        درودها استاد خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        یاد سروده های استاد بزرگوار احمدی زاده فکری به خیر خندانک خندانک
        ابراهیم هداوند
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۰:۲۸
        درود بر شما جناب غلامی ارجمند
        خیلی زیبا بود.
        دستمریزاد!
        خندانک خندانک خندانک
        سمانه کیخا
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۱۴
        سلام و درود فراوان به شما
        بسیار زیبا و با احساس خندانک خندانک
        پرستو پورقربان (آنه)
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۲۱
        سلام خندانک

        به گمانم صدبار هم که از اول بخوانم اشتیاقم برای باز خواندنش تمام نمیشود..
        شاهکار قلمتان حس غم آلود لطیفی را طنین انداز است که شاید هیچ کس با آن غریبه نیست و فقط شکل ظهورش در جهان هرکس به گونه ای خاص است...

        زیر سقف شب
        دستان تنهای شهر
        رو به فرش ستارگان کرم خورده
        آه بساط می کنند ..
        .
        .
        .
        باید دوباره بازگردم ،بعضی شعرها را نمیتوان به سادگی گذشت .
        خندانک
        مصطفی مشهدی بی نشان
        يکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۲۶
        سلام و دورد
        لانه می کنم بر شانه های باد
        خندانک خندانک
        خندانک
        پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۱۷
        درودتان خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4