ماه سکوت
بی تو به روی بوم شب ، ماه سکوت می کشم
شاخه ی خشک عشق را ، در برهوت می کشم
با تو درون قلعه ای ، از عشق ، روی قلّه ام
نقش تو را کنار خود ، در الموت می کشم !
..................................................
سروده های عاشقی ، با تو به اوج می رسند
به دشت دل چلچله ها ، فوج به فوج می رسند
قایق عشقم عاقبت ، تکیه زند به ساحلت
کنار قایق رقبا ، سوار موج می رسند
................................................
با تو صدای خنده را ، می شنوم ز سنگ هم
باد امید می وزد ، به کوچه های تنگ هم
با تو جوانه می زند ، درخت خشک زندگی
به خال عشق می زند ، گلوله ی تفنگ هم
................................................
با تو حریم خانه ام ، کوی بهشت می شود
خانه ی کفر ، مسجد و ، دیر و کنشت می شود
مزرعه ای به وسعتِ ، شهر خداست سینه ام
عشق تو در تمام این ، مزرعه کشت می شود
………………………………………………………
با تو چه شاد می شود ، رنگ ترانه های من
جوهر عشق می چکد ، از عاشقانه های من
هستی و در نگاه شب ، کنار ردِّ پای تو
معبر عرش ، می شود پر از نشانه های من