سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 28 آبان 1403
    17 جمادى الأولى 1446
      Monday 18 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۲۸ آبان

        من از شعار به شعور خواهم رسید ( صفحه پنجم )

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر به جهنم سرد خوش آمدید نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۲۲:۳۱ شماره ثبت ۳۷۱۵۲
          بازدید : ۳۵۹   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        من از شعار به شعور خواهم رسید
         
        ( صفحه پنجم )
         
        سايه‏ ى بيد از پى مجنون نرفت
        جز ره آوارگى هامون نرفت

        سبزم و از سبزى ‏ام آتش دمد
        زين سخنم نام سياوش دمد

        آ كه به دستان دم تيغ آمدست
        از دل زينبكده جيغ آمدست
         
        نتیجه تصویری برای زینب
         
        از چه تو با موى خضاب آمدى؟
        دست ندارى پى آب آمدى؟

        اى كه به ديدار رخش قانعيد
        هوش كه با كرده چنين مانعيد

        واى به روزى كه ورق خم شود
        شيخ و برادر همه محرم شود

        افسر شاهى نه براى من است
        بلكه سزاى سر اهريمن است

        باغ و بهاران و چمن زار تو
        ساقى ميخانه ‏ى دادار تو

        تا كه رسيدم به سحر شام شد
        پيكر اشرف شده بد نام شد

        خان و امير غم و آهم ببين
        يوسف افتاده به چاهم ببين

        تا برسد دلو قديم از سپهر
        دست بر اين شانه گذارد ز مهر

        عيسى افتاده به دارت منم
        موسى در راه ديارت منم

        آينه يكبار دگر نال كرد
        با خم ابروى خود اغفال كرد

        كين چه خم است بر لب پيشاني ات
        واى بر احوال پريشانى ‏ات

        اى كه سحرگاه چمن ديده‏ اى
        صاعقه بر چاه دمن ديده ‏اى

        ناله سزاى دل آرام من
        جرعه سزاوار دلارام من

        قطره ‏اى ار دادى به اسبان دشت
        جرعه‏ اى بستانى ز دامان دشت

        يا تو مگير از دل خمخانه مى
        يا بپذير از بد پيمانه قى

        در حجر اسود نكند كار خويش
        تا كه بگيرد زر و دينار خويش

        چاره‏ ى زنجير غلامان تويى
        مير سياهان و سپيدان تويى
         

        باقر رمزی باصر
         
        ادامه دارد . . .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1