سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        افیون

        شعری از

        احمد یزدانی (کوتوال)

        از دفتر دفتر گیلان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۳ ۲۰:۳۸ شماره ثبت ۳۵۴۹۶
          بازدید : ۶۴۷   |    نظرات : ۳۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب احمد یزدانی (کوتوال)

        پیچ و تابی که میدهی به تنت،میبری دل ، دلی که چون خون است
        اُفت و خیزی به یک رمان بلند ،قهرمانش اسیر افسون است
        دست در دست هم غم وشادی ،ره به آرامش و جنون برده
        دستِ درمان دردِ دوریِ تو ،دستِ طاقت که هست پرخون است
        سهمِ من از حضور چشمانت،گوشۀ یک نگاه و من راضی
        حال دنیای تو  در این غربت ،تک و تنها به من بگو چون است
        طاقتم طاقتی است بی طاقت،بویِ پیراهنی که اینجا نیست
        صبرِ خودخواسته بلا شده است،از تحمّل وداغ بیرون است
        من تورا واژه واژه میجویم و زمان شاهدِ به کنکاشم
        بیوفائی ندیده ای از من ،روح تو ظالم است و مدیون است
        من پناهنده بر کرانۀ تو ،بهرِ آرامش و سکوت و شبم
        بسکه افسرده شد دلم از تو،حال و احوالِ قلب داغون است
        من و دنیائی از مرام و تلاش،عهدو پیمانِ تو مقوّائی،
        رفته تا آخرین سپهرِ فنا،حاصلش دردو یاس و افیون است
        احمدیزدانی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6