سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        یادگار بابایی

        شعری از

        جمیله زینعلی

        از دفتر اکرام مادر نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۰:۱۲ شماره ثبت ۳۴۵۸۴
          بازدید : ۱۰۷۲   |    نظرات : ۱۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جمیله زینعلی

        دختر کوچولوی زیبا در سرای قلب مادر
        و بر تخت دستان گرم او نشسته بود
        و انگشت اشاره ی یخ بسته ی خود را که
        از فرط سرما سرخ شده بود
        سمت مغازه ها نشانه می رفت و
        با هیجان به مادر امر می کرد:
        مامان اون پیلن صولتی پف پفی قشنگلو بلام میخلی؟
        و مادر که سعی می کرد خود را خوشحال نشان دهد
        بزور لبخندی زد و گونه های قرمز نازگلش را بوسید
        و گفت:چشم عزیز دلم .آره برات میخرم
        دختر کوچولو با هیجان بیشتری ادامه داد:
        اوناهاش اون کَپش صولتی رو که پاپیون گنده داله میخوام!
        اون شُلبال جولابی توپ توپی رو هم میخوام
        مادر دختر کوچولوی شیرین زبانش را
         روی زمین گذاشت و گفت:
        عسلم بیا اینجا بشین.
        من الان میام و بعدحلقه اش را از دستش بیرون آورد
        و وارد طلا فروشی شد
        دست های دختر کوچولو دیگر سرد نبود
        و محکم به دستان مادر چسبیده بود
        و در دست دیگرش نایلونی پر از آرزو های
        کودکانه اش راگرفته بود
        و از شادی در پوست خود نمی گنجید
        و با خوشحالی برای مادر شیرین زبانی میکرد
        وکنار مادر با پاهای کوچکش می دوید
        دخترک رو به مادر گفت:
        مامان جونم..اگه عید لفتیم خونه ی مامان بزلگ
         یه وخت لباسم کثیف بشه یا پاله بشه
        دوباله بلام لباس های قشنگ قشنگ میخلی؟
        مادرآرام دستش را زیر رو سری اش برد
         و گوشواره هایش را لمس کرد و با اطمینان گفت:
        آره عشقم معلومه که برات میخرم یادگار بابایی.



        عزیزان گرانقدر بیاییم فراموش نکنیم که
        کودکانی هستند که در حسرت لباس نو شب عید هستند
        پس برایشان دعا کنیم و اگر در توانمان بود و کسی را میشناختیم ،
        کمکی هر چند کوچک باعث شادی خدا می شود.


         
        ۲۶
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        فرمیسک(هاوار هه لوی)

        ،

        جمیله زینعلی

        ،

        علی ناصری(عین)

        ،

        اکبر رشنو

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        جواد کشته گر (مسافر)

        ،

        سهیل اروندی

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        علی اسماعیلی

        ،

        رضا نظری

        ،

        اسکندری راد ( باران)

        ،

        حوریه هاتف

        ،

        احسان کوشامهر

        ،

        شاهین لقایی(شاهین)

        ،

        مهرداد رستم آبادی (شاهد)

        ،

        مینا علی زاده

        ،

        مریم حسینی

        ،

        ساحل شیدا(ساحل)

        ،

        سمانه هروی

        ،

        مهنوش قائدعلی

        ،

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        امیدمرادی

        ،

        زین العابدین محب علی

        ،

        مونس ارجمندی

        ،

        فاطمه سپهری

        ،

        خداداد آدينه (آدينه)

        ،

        محمد ایثاری نیا (جوینی)

        ،

        طيارغيبعلي زاده

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        مصطفی یگانه

        ،

        ســودابه صادقـــی

        ،

        فاطمه رها

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        سیاوش پورافشار

        ،

        امین سوری

        ،

        سامان سولقانی

        ،

        محمد امیری

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        محمد حسین پژوهنده

        ،

        علی دولتی

        ،

        سودابه برزگر

        ،

        محمد مسعودی

        ،

        محمد مير سليمانی بافقی (باران)

        ،

        میثم دانایی

        ،

        سیدحاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        فاطمه خواجویی راد

        ،

        بنیامین بتا

        ،

        علیرضا آیت اللهی

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0