خیانت به عشقمون شد

با خیالت اون قطار نا امیدی واژگون شد
دشت پاییزی  قلبم با نگاه تو جوون شد
باز هم شد جام سرخ قلبم از عشق تو لبریز
در رگ من شوق دیدار تو جاری جای خون شد
وقتی از غم می گسستم عشق تو شد ناجی من
قلب دیوونه ز عشقت باز درگیر جنون شد
مرغ غم پرواز کرد و رنج هم رختش رو بربست
وسعت خوشبختی من با تو قدر کهکشون شد
اما ازگردون بی رحم و جفای روزگارو
چشم های شور دنیا حمله ها به عشقمون شد
سرنوشت بی عدالت ما رو باز از هم جدا کرد
عشقمون قربونیِ اون حیله ی دنیای دون شد
بی تو در قلبم شکستم،غرق غم شد قلب خستم
دامنم از سوز قلبم غرق رود لاله گون شد
جاشو داد رویای شیرینم به کابوس و سیاهی
روز من شد شام شوم و زندگی رنگ خزون شد
سوخت جون وپیکرم رو شعله های انتظارت
از زمینی ها گسستم و نگام به آسمون شد
قلبم از دلواپسی ها دیگه آرامش نداره
زیر کوه رنج ومحنت قد من مثل کمون شد
باز برگرد و دل این بی«نوا»یارت رو خوش کن
که از اون روزی که رفتی سمت حسرتها رَوون شد