يکشنبه ۲۷ آبان
تو را نفس بنامیدم شعری از سکینه تاجمیری (نوا)
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۳ ۱۶:۵۸ شماره ثبت ۳۳۲۳۱
بازدید : ۴۵۹ | نظرات : ۳۷
|
دفاتر شعر سکینه تاجمیری (نوا)
آخرین اشعار ناب سکینه تاجمیری (نوا)
|
تماشا کن چه سان دستت شده قلب رمانم رام
که هر نَبضم به تو دارد ز عشق جاودان پیغام
شدی ایمان واطمینان،مَشواز دیده ام پنهان
به قلبم لازمی دَمسان به رگهاحاجتی خون فام
دلم با تو چه حالی شد،!زهرچه جز تو خالی شد
بر این حسی که عالی شد،تو هستی منبع اِلهام
ستون گشتی به امیدم، تو تکیه گاه جاویدم
نَفَس تو را بنامیدم،که شایان تواست این نام
نباشی بی تو می میرم،که عشقت کرده زنجیرم
حضورت کِی کند سیرم، اگر باشی سحر تا شام
بمیرم تا دمی دوری، ز دیدم یا که مستوری
ز مرگم جان بگیرم پس،چو برگردی در آن هنگام
به جانم ریشه ای داری،شدی در خون من جاری
برای من تو دلداری، بمان تا نقطه ی فرجام
بمان ای همدم جانم ، بدان که با تو می مانم
که در پیدا و پنهانم ، نگویم غیر از تو کلام
از این عاشق شدن مُطلق،که باشد پَرتویی از حق
نگردد قلب من مُشتَق نگیرم دل حتی یک گام
تو هم مثل منی دانم، برایت مثل یک جانم
نگاهت را که می خوانم،ندیدم در تو هیچ ابهام
همان دو نیمه ای هستیم به همدیگر چو پیوستیم
چنان از عشق هم مستیم، یکی جانیم به دواَندام
امید این دل تنها، تو ای زیباترین رؤیا
تو ای مفهوم روح آسا،«نوا»ی نابِ جان آرام
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.