آنی که ز کف رفت همـــانا دل ما بود
اینی که بجا ماند همین حاصــل ما بود
هر چند دراین بحر پریشان، خط چشمت
فانوس ترین بارقـه ی ساحـل ما بود
ما غیـــر تو بر هیچـکسی دل نسپردیم
تا ماه جمــالت غــزل کامـل ما بود
در سایـه ی چشمان تو یک قافله ی آه
از هرم غزلهـای شبم شامـــل ما بود
مرداب سکوتیـــم که از جذبه ی ماهت
نقشی ز هوا شـامل آب و گل مــا بود
بودی و خیــــالات خوش داشــــتن تو
ارزنده ترین دایـــره ی باطـل ما بود
مجنون که به دیوانگی اش شهره شهر است
در دشت جنون همســـفر عاقل ما بود *
از حاصـل جمـع تو همین بس که در آخر
این دل که فنــــــا شد دل ناقابل ما بود
=====
دلجووو
بیت تضمین از فرخی یزدی
ازقدم و قلم تک تک عزیزان ممنونم و از اقیانوس بی کران مهرورزی و دستان پر سخاوت
صدف عزیز،طاهای گرامی،رهای نازنین و جناب ایرانمش بزرگوار بی نهایت سپاسگزارم.
عهد کردم که بدهـــکار نباشم به کسی
تو چه کردی که همه عمر بدهکار توام