چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر باقر رمزی ( باصر )
آخرین اشعار ناب باقر رمزی ( باصر )
|
هميشه از شبهاي عيد بيزار بودم و هستم
خون است مرا باده و ميخانه ام امشب
مرگ است مرا در دل كاشانه ام امشب
اى بلبل شوريده مرا جوش و خروشيست
محتاج متاعم من و بى دانه ام امشب
من بى سر زلف تو در اين دير چه سودى
كان زلف برون رفته از اين شانه ام امشب
در حلقه زلف تو دگر عرف مجويم
شرع است رَوَم بر در بتخانه ام امشب
بارى كه به دوش من دلداده نهادى
بر گير كه بشكسته مرا شانه ام امشب
سرگشتگى ام ملعبه دست خزان است
بنگر كه چنين بى كس و بى خانه ام امشب
اى شمع بسوز از سر تقصير شباهنگ
علم است كه در سوز تو پروانه ام امشب
گر عشق همين است كه دهندم مى و پيمان
من باصر بى باده و پيمانه ام امشب
..............................
الاحقر باقر رمزي باصر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیباااااا و دلنشین