اونی که وقتی دلش میگیره قلم برمیداره مینویسه دوستت دارم...
که مینویسه دوستت دارم ... با صدای اهسته...
اونی که هر وقت دلتنگت میشه ارزو میکنه کاش بارون بباره...
اونی که حتی بارونشو بی تو نمی خواد...
اونی که گریه کردن زیر بارون رو دوست داره تا اشکاش معلوم نشه...
اونی که وقتی بیرونه هر چیزیو بو میکنه یاد تو میفته...
اونی که با همه ی دلتنگیش بازم لبخند میزنه...
اونی که به عشق تو همیشه سرش پایینه وقتی میره یه جایی...
اونی که دوست داره همیشه چشاشو ببنده تا تو رو تصور کنه...
اونی که به خاطر تو حسود شده...
اونی که برای تو از غرورش زده تا اذیت نشی...
اونی که قلبش به یاد تو اروم میگیره...
اونی که امیدش فقط به یه لبخند تو زنده س...
اونی که نفسش به نفس تو بنده...
اونی که صدقه هاشو برا تو رد میکنه...
اونی که هیچ وقت نمیگه دوست دارم و
بیشتر از هرکسی تو دنیا دوست داره...
که دوست داره ... با صدای اهسته !
اون من بودم و هستم و خواهم بود...
verbena