يکشنبه ۲ دی
........ شعری از سارا مشیری
از دفتر و دیگر هیچ نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ دی ۱۳۹۲ ۱۵:۱۴ شماره ثبت ۲۱۶۱۶
بازدید : ۳۰۴۵ | نظرات : ۳۱
|
آخرین اشعار ناب سارا مشیری
|
خيلي وقت است ک احساس را حلق آويز کرده ام
نميدانم اما چرا وقتي ب چشمان معصوم دخترم نگاه ميکنم ...
مي ترسم از اينکه نمرده باشد ..
بايد نبش قبر کنم...
قلبم را ميگويم ..
ممکن است نقشه اي برايم کشيده باشد ...
نترس شيرينم ..مادر هنوز حواسش هست ...
ک چقدر دوستت دارد..
تو را هم با خود مي برد ..
تنها نميگزارم دل کوچکت را ..
بين قلب هاي سنگي ماقبل تاريخ انسان ها ..
ما ميرويم پيش بابا ...او منتظر است ...
نگاه کن خدا هم آمده است روي زمين ب پيشوازمان ..
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.