چهارشنبه ۲۸ آذر
قصه جیرجیرک و خرس شعری از اسامه یعقوبی
از دفتر اشعار سوخته نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲ ۱۴:۰۵ شماره ثبت ۲۱۲۵۱
بازدید : ۱۷۶۲ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب اسامه یعقوبی
|
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
جیر جیرکی بود باصفا مهربونیش بی انتها
به همه کس خوبی میکرد از بدی ها دوری میکرد
یه روز که جیر جیرک ما نشسته بود تو چمنا
دید از پشت یه تخته سنگ یکی میخونه چه قشنگ
رفت جلوتر نگاه کرد اون صدارو پیدا کرد
خاله خرسه بی هوا آواز میخوند از وفا
رفت جلوتر جیر جیرکه نگاهی کرد به اون خرسه
آب دهن رو قورت داد با ترس به اون درود داد
گفت سلام خرس مهربون بازم برام آواز بخون
کاری دارم من باهاتون یه لحظه پیش من بمون
صورت من سرخ و خجل درد دلها دارم به دل
بیا باهم دوست بشیم همدم و هم سوز بشیم
کمی با هم حرف بزنیم به کوه و دشت سر بزنیم
دست بزاریم تو دست هم بشیم دو یار دوهم قسم
خاله خرسه یه اخم کرد نگاهی از رو خشم کرد
گفت چی میگی ای فسقلی خوش صدا یی یا خوشگلی
رفیق من پلنگه حرف زدن با تو ننگه
نبینمت این طرفا برو پی کارت آقا
جیرجیرکه دلش شکست رفت و یه گوشه ای نشست
خواست که جو را بسازه گفت حرفی هست اجازه
آخه شمار و دوست دارم مهرتون ٌ به دل دارم
من خاطرت رو میخوام جز تو یاری نمیخوام
فقط چند روز بامن باشید مونس هم دمم باشید
ای خاله خرس مهربون دلم نشکن ، بامن بمون
خاله خرسه با شتاب بهش گفت زود این جواب
برو بابا بیخیال این هست یه فکر محال
الان وقت خوابمه خسته ام یه عالمه
دیگه مزاحم نشو از جلو چشمم دور شو
چشماش پراز اشک شد غم تو دلش جمع شد
خرسه هم رفت توی غار خوابید تا فصل بهار
وقتی خرسه بیدارشد یهو چشماش بی تاب شد
ازتو چشماش بارون بارید وقتی که جیرجیرک را دید
جیرجیرک مهربون اون طفلی بی زبون
یه شاخه گل تو دستش افتاده بود روتختش
مدتها بود که مرده بود وجود اون پژمرده بود
خرسه تو خواب غفلت دور از عشق و محبت
جیرجیرک عاشق پیشه مرده بود واسه همیشه
همه میدونن عمر اون سه روز بیشتر نیست بی زبون
اما تو این عمر کوتاه محبت میخواست بی گناه
هر آدمی مسافره عمر خیلی زود میگذره
مهم اینه تو این قطار که هرسوتش هست یه اخطار
مهربونی پیشه کنیم با عشق تو دل ریشه کنیم
دل نشکنیم به آسونی شاید تا فردا نمونیم
ازخواب غفلت پا بشیم هم دل و همصدا بشیم
این قصه رو گوش بکنیم نکنه فراموش بکنیم
از همه اساتید بخاطر بی وزنی شعرم معذرت میخوام خیلی سعی کردم بهترش کنم ولی نشد. نمیتونستم موضوع داستان رو با وزن یکی کنم و منتظر اصلاحیات و کمک هاتون برای ویرایش داستانم هستم.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.