شنبه ۱ دی
اشعار دفتر شعرِ اشعار سوخته شاعر اسامه یعقوبی
|
|
دلقک این سیرک شدمٌ راضی به این بازی منم
زیر نقاب خسته ام پر زغم ٌ شادی منم
|
|
|
|
|
نمی شه از تو بگذرم ، فقط بذار صدات کنم
تاوان این گناهمو ، می خوام بدم چیکار کنم
|
|
|
|
|
با طعنه گفت عمه جون خاک بر سرت حیف نون
کچل میشی تو آخر چاق و بی ریخت بی یاور
|
|
|
|
|
بس که خوش بود خواب من گفت به رب من توی خواب
جان من تقدیم تو اما نگو فردا شده
|
|
|
|
|
همه مکتب و دینم شد مرامم گذشتم از نماز و از کلامم
عبادت را به خدمت دیدم و بس نخوردم ح
|
|
|
|
|
از مال دنیا هیچی نداره فقط یه مدرک تحصیلی داره
که مث
|
|
|
|
|
عزادار واقعی
غرق تفکرم در خلوت خودم
|
|
|
|
|
چند روزی بود بیکار بودم
دنبال کسب و کار بودم
|
|
|
|
|
اعتزاض شدید به : تصویب قانون ازدواج با فرزند خوانده خود در ایران؟؟
|
|
|
|
|
خواب ديدم من شب پيش
كه بمردم با دل ريش
در ميان قبري تاريك
باز شد
|
|
|
|
|
امشب میخوام ای بی نصیب باتو کمی خلوت کنم
منت گذاری بر
|
|
|
|
|
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
جیر ج
|
|
|
|
|
در این دنیا همه مست و خرابند
سحر تاشب بدنبال سرابند
همه درگیر اشک و درد و آهند
به
|
|
|
|
|
کارم از گریه گذشته چه بگویم باتو
دلم از دنیا شکسته چه بگویم باتو
کس نداند که غم دل چه به ر
|
|
|