سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        نماز من زکات تن

        شعری از

        اسامه یعقوبی

        از دفتر اشعار سوخته نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۲۰:۲۵ شماره ثبت ۲۶۰۷۱
          بازدید : ۵۶۳   |    نظرات : ۳۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اسامه یعقوبی

        خدا جونم خدای مهربونم   
        چقدر سخته که دور از تو بمونم
        شدم بازیچه دنیای فانی   
         شدم آخر فنا در زندگانی
        خدایا تو پناه لحظه هامی  
        تو امیدی تو خورشید شبامی
        دلم را از سیاهی پاک کردم 
         به جز تو هرچه بود را پاک کردم
        عبادت را به خدمت دیدم و بس 
        نخوردم حق کس یا حق ناکس
        شدم ناجی شدم قربانی دل   
        سرشتم من زنو آدم از این گل
        همه مکتب و دینم شد مرامم 
          گذشتم از نماز و از کلامم
        نمازم شد زکات این تن من  
        رسالتها نهادی گردن من
        زکات این زبانم مهرورزی   
        به خلق تو به نیکی عشق ورزی
        زکات این دو دستم دستگیری   
        کمک بر مستمند نه سخت گیری
        زکات چشم من شد چشم دوزی 
        زهر نامحرمی شد چشم پوشی
        زکات عقل من فکر و تعقل       
         در این آمدن و رفتن تامل
        زکات قلب من شد مهربانی   
        صداقت راست گویی همزبانی
        چه روزها و چه شبها در نمازم   
         فقط خواندم دوخط راز و نیازم
        زبانت را نفهمیدم ولیکن     
               شدی عادت برای هر گدازم
        چو شرمسارم از این انسان شاکی  
          نیایم سوی تو با جسم خاکی
        کنم غربال من این روح زارم   
        بسازم آدمی که دوست دارم
        سپس آیم به سویت با تمامم  
        بخوانم آن نماز که گفت امامم
        همه سعی و تلاشم از بر جان 
        که رام گردانم این انسان حیوان
        لیاقت ده شوم یارب غلامت  
        زنم این روح ٌجسمم را بنامت
                                                      اسامه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5