سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 بهمن 1403
    23 رجب 1446
      Wednesday 22 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        چهارشنبه ۳ بهمن

        نمیدانم

        شعری از

        رضا آرمان

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۲ ۰۰:۱۸ شماره ثبت ۲۰۷۱۹
          بازدید : ۵۱۸   |    نظرات : ۶۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا آرمان

        خواستم از«آن» بنویسم اما به «این» هم نرسیدم

        مدتی است احساس میکنم قلب واژگانم کند میزندحس میکنم احساس قلبم منجمدشده

         یامن کم آورده ام یاقلبم ویاشایدنبض قلم افسرده ام.

        بگذاراین بار نه فکرکنم نه خودرا میان بندازم

        میخواهم خالی شدنه بغض چمپاته زده قلبم را نظاره گرباشم

        بگذارچندشعری قلب وقلمم بنویسند بی من،بی یک لحظه حضوری ازمن بودن.

        بگذارببینم سوزضربان قلبم هم دوشِ قلم ترک خورده ام چه دردل دارند

        شاید این یخ بستگی تلخ که امانشان را بریده آب شود

         شایدنفس پرجانشان زندگی دوباره بگیرد.

        میخواهم تماشا گرابراز دردشان باشم

        بلکه بتوانم ازمیان حروف زخم خورده یشان

        مرهمی بر تنش له شده ی حسشان با خویش بیابم.   

         

         

           

        یک واژه شروع بیت آغازی شد

        تکرارالفبا همه لجبازی شد

        دیگرسخنی برای پایانم نیست

        چون اینجا با واژه فقط بازی شد . . .

           

         

        ×××××××××××××××××××

         

          

        این شعرنه یک قافیه دارد نه ردیف

        حادث شده چند واژه با وزن ظریف

        آنقدرمگر قافیه چیدیم چه شد

        بگذاربگویندضعیف است ضعیف. . .

          

         

         

        ×××××××××××××××××××

         

        تقدیم به استاد فکری عزیز . . .

         

        تقدیر که مرگ واژه رگ برّان است

        وقتی که سکوت درد،تن سوزان است

        دشمن چه شعف کرده ازاین ویرانی

        اینجاست که خنده چون مرض پنهان است. . .

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7