سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403
    2 ذو القعدة 1445
      Thursday 9 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت

        طوفان خیال

        شعری از

        حسین توسطی(بدرود)

        از دفتر بدرود نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۹ شهريور ۱۳۹۲ ۱۱:۵۱ شماره ثبت ۱۷۵۹۷
          بازدید : ۱۵۵۲   |    نظرات : ۱۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین توسطی(بدرود)
        آخرین اشعار ناب حسین توسطی(بدرود)

        آرام آرام

        نسیم خیالت میوزد

        در هزار توی افکارم

        میدانم

        که در فرجام

        طوفانی در راه است

        در می نوردد

        صحرای درونم را

        زانوانم اما

        چون شاخه های شکسته ی بید 

        مجنون وار میلرزند

        گرداب عصیانت، در هم می پیچد

        ساحل اندیشه ام را

        و امواج عریانش، در هم می شکند 

        صخره ی غرورم را

        و من خمیده تر از پیش

        شاهد بلندای قامت خاطراتم

        که رعد آسا میشکافد 

        آسمان ابری ذهنم را 

        و من تنها دلم میگیرد

        تا اشک هایم، 

        که چون برگ های خزان، می بارند . . . 

        و شبنم وار می افتم

        از گلبرگ آرزوهایم

         

        یاد نفس های داغت

        در حریم سینه ام زباانه می کشد

        و چون زوزه های باد

        به خاکستر، سوزاانم می نشاند

        و من...

        پا به خشکی لبها میگذارم

        با قدم هایی، سنگین تراز صخره

        و سست تر از ماسه

         

        در شبستان پیچ درپیچ قهرت

        تنها با سایه ات قدم خواهم زد

        و من می ایستم

        می ایستم و به حجم خالی میدان می نگرم

        به سان دریاچه ایست لبریز از،

         اشکها و لبخند ها

        می توان

        به گذشتن !

        به ایستادن !

        و حتی، به بازگشتن اندیشید !

        اما با تو و یا بدون تو ،

        این خیابان

        این کوچه و این میدان

        دیریست که تکراریست

        چرا که  بارها خوانده ام،

        در آمدن هایت، باز گشتن را

        آنسان  که دگربار

        نخواهمت خواند

         

        ومن می بینم تو را

        با شمعی در دستان لرزانت.

        و باد خیالی که افتاده در بالهایت .

         

        این بار سایه ی دستانم

        خیال دستانت را خواهد گرفت

        و شتابان ،

        پشت دیوارهای تاریک و سیاه شب

        و در امتداد درهای شبزده

        که  رو به  سیاهی بسته شده اند، خواهد کشید

         

        و توهرگز نخواهی شنید،

        زمزمه ی دوستت دارم را.

        در فردای سرد و یخ بسته ی بیزاری ام ...! 

         

        "حس تو"

         

        کلیپ را از 

        لینک وب سایت کلیپ

        یا

        لینک مستقیم کلیپ

        ببینید

         

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0