شبنم خاطره ها
يكي بود؛
يكي نبود ...؛
زير نرگس كبود؛
بين تاجك سياهِ پيچك آ...؛
روي گلبرگاي زردِ ميخك آ...؛
كنار غنچه ی قرمزِ سكوت؛
شبنم قصه ي ما...؛
نشسته بود؛
قطره ي ما، اين روزآ...؛
مثل اشك عاشق آ...؛
دلش افتاده، به یاد قديم آ؛
به ياد سوسن و ياس و مريم واقاقيــا...؛
آواز پرنده ها و نغمه هاي آشنا؛
گرچه دل به اين روزآ نبسته بود؛
اما بازهم بي صدا...؛
نشسته بود؛
يادش افتاد، قديم آ ...؛
كه بهار پر ميکشید روي گل آ ...؛
دست بارون ميرسيد، به ناودون آ...؛
لب لاله خیس میشد تو ايوون آ...؛
بوي لادن ميپچيد، توی دلآی گلدون آ...؛
گر چه از خزونِ برگآ خسته بود؛
اما باز هم بي صدا...؛
نشسته بود؛
یادش افتاد، سحرآ..؛
که زمين پر ميشد از نور خدا...؛
وقت گل بانگ اذون بود و دعا...؛
وسط راز و نياز بلبل آ...؛
اول عاشق ميشدن، قناري های خوش صدا؛
گر چه از یاد خدا گسسته بود؛
اما باز هم بي صدا...؛
نشسته بود؛
اما امشب، دل مـا...؛
به ياد خشكی خاک ريشه ها...؛
به ياد زردي برگِ غنچه ها...؛
به یاد دردِ دلهـــای شبنم آ ...؛
به یاد لبهــای نازك شمــا...؛
درغم خاطره ها نشسته بود؛
وقتي افتاد، دل سنگ این روزآ ...؛
شكسته بود؛