يکشنبه ۴ آذر
بانو شعری از علی صمدی
از دفتر بهترینم باش نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ شهريور ۱۳۹۲ ۲۲:۰۷ شماره ثبت ۱۷۴۳۸
بازدید : ۸۸۵ | نظرات : ۶۲
|
|
بانو
هنوز از پشت پرچین نگاهم رد بی من رفتنت پیداست بانو
هنوز احساس غمگین نبودت مونسم در روز و در شبهاست بانو
نمیدانی چه احساس غریبی می نشیند در دلم وقتی که تنها
سکوتی سرد و دلخسته برایم همدمی در شام بی فرداست بانو
ستایش کرده ام ناز دو چشمت را زمانی تا نگاهت مست می شد
ولی در جام خالی یِ حضورت باده ای سرشار از غمهاست بانو
تو رفتی و دلم مات زمانی شد که میگفتی: تو خوبی ، مهربانی
چه شد پس آن سخنهای دل انگیزت که اینک ورد محفل هاست بانو؟
نمی شد یک نظر پشت سرت را بنگری بینی که دلداری غزل گو؟
برای بودنت پیش نگاهش غرق در احساس یک رویاست بانو
علی صمدی تابستان 92
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.