شنبه ۱۵ دی
تسلیم شعری از حمید شیخی
از دفتر کما نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۴ روز پیش شماره ثبت ۱۳۴۸۵۰
بازدید : ۳۵ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب حمید شیخی
|
نه اسیرِ زر و املاک و فراوانیِ پول
نه که در بند فلان مرتبه و قدرت و جنگ
تو اگر امر کنی با دل و جان تسلیمم
نخورد آینه ی عبرتِ بی حاشیه سنگ
نه که پیشانی ام از تیرگی مُهر غنی ست
نه می آید که به دیدار تو با قاطرِ لنگ
این چه عشقی ست که ما را طلب کوی تو کرد
اگر هم باز رسد قسمت یونس به نهنگ
ماه و خورشید به دستانم اگر جای به شد
برنمی گشتم از اثبات تو با این دلِ تنگ
یار من ، مقصد و مقصودم و معبود تویی
من چه آرم دگر از عشق و رضای تو به چنگ
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما ، ارادتمندم استاد | |
|
درود بر استاد انصاری گرامی | |
|
ممنونم که شعر ناچیز مرا خواندید و بر سرم منت نهادید استاد رحیمی عزیز | |
|
درود بر شما استاد آزادبخت گرامی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مناجاتی بسیار زیبا و صدقانه بود
دستمریزاد