پنجشنبه ۲۲ آذر
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
ای عشق ای روشنای همه هستی
زینت انس تا اوج جان پرستی
فارغ ز غمت زمانه حیران شود
گیتی پسندی به جمال اینه بستی
تا چشم گشود عالم هست پی تسبح
اتش انداخت به بنیاد قامت راستی
عجب یاری عجب فرخنده بازاری
هوشیاران نوشیدندازاین خمارمستی
عطری بیفشاندی بر دامن گل پاشیدی
توان دل بریدن زین ساغرم کاستی
آنکه خواندی ملک دو جهان دادی
از گنج زمانه سیلی شهدی به دهان خواستی
رندان بلاکش با عشق جوان گشتند
دل به قمار هستی کوی نگار بنشستی
پرهیز ز لب شیرین فرهاد نکند بی درد
عشق به تقدیر بود جانی به ره بستی
بخت به ساز زمانه نزند افسوس ز تنهایی
افسونگر است دنیا زانچه مرام خواستی
عاشق نکند جوانی فارغ نه غم تنهایی
مسکین قدرشناسی درحلقه بنشستی
با غم صبر نشستی غبار ره برفتی
با زلف گره بستی ز دیگری برستی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مثل همیشه
زیبا و دلنشین
سروده اید
⚘⚘⚘⚘
رقص قلمتان ابدی