پنجشنبه ۲۲ آذر
افسون شعری از حسین گودرزی تشنه
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۴۳۱۸
بازدید : ۴۰ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
تو با افسون چشمانت مرا از خود جدا کردی چه غوغایی به پا کردی
دلم را بردی و جان نیز با او هم صدا کردی چه غوغایی به پا کردی
یواش و دزدکی دیگر نمی خواهم تورا بینم
که با لبخند خود اِذن زیارت را روا کردی چه غوغایی به پا کردی
تمام دلخوشیِ دل خیال و خَتم آغوشت
خودت دل را خرابِِ خواهش و هممبتلا کردی چه غوغایی به پا کردی
ازاین بیهودگی بیرون شدم با شعر چشمانت
غزل را چونسلیمان فاتح ملک صبا کردی چه غوغایی به پا کردی
کُورَ، شیرین، دلم بردی به کرمانشاه چشمانت
غزل،نیما،سپید و مثنوی را کیمیا کردی چه غوغایی به پا کردی
رگ دیوانگی از آن اول باعثش این شد
تو از سیب نگاهت آدمیت بر ملا کردی چه غوغایی به پا کردی
یک از یک پر زگیرایی لب و آغوش و چشمانت
شدی شمس و به مولانای جان جانها عطا کردی چه غوغایی به پا کردی
من از بخت خوشم صید شکاری این چنین گشتم
خراب خاطرت ، آهو ختن حاجت روا کردی چه غوغایی بهپا کردی
یقین دانی که حافظ خوان چشمان تو شد تشنه
خودت را بر دل و جان و تمامش مقتدا کردی چه غوغایی به پا کردی
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چه غوغای زیبایی به پا کردی