پنجشنبه ۲۲ آذر
|
دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه
آخرین اشعار ناب امیر وحدتی یگانه
|
#چشم_خمار
بگذشت ز عمر ما بهاری دیگر
بنشست به سر گرد و غباری دیگر
ای مرغ سحر، شورِ نویی برپا کن
در کنج دلت نهان چه داری دیگر
برف دی و بهمن که به هر جا پیچید
عطر گل سوسن به سراپا پیچید
از عمر گرانمایه ما باز شبی
طی گشت و به کوچه های فردا پیچید
بر خانه خَمّار شبی رفتم مست
دیدم که یکی مست و یکی جام بدست
در محفل ما شاخه گلِی زیبا بود
می گشت میان همگان دست بدست
مهتاب میان آسمان روشن بود
رخسار، چو ماه و گیسوان خرمن بود
شب بود و میان می پرستان مستی
سرمست تماشای رخِ سوسن بود
شد حلقه گیسویت به پایم زنجیر
دل شد به کمند تار زلف تو اسیر
من مست رخ ماه تو هستم اما
افسوس ز من یاد کنی دیر به دیر
همراه سحر نسیم بر گلشن زد
عشق آمد و بر آتش دل دامن زد
تا گشت #یگانه مستِ آن #چشم_خمار
چنگی به کمند گیسوی #سوسن زد
#امیر_وحدتی_یگانه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و پر معنی بودند
حکیمانه
دستمریزاد