سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        پگاه

        شعری از

        علی پورزارع هیچ

        از دفتر هیچ نامه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۳۹۴۴
          بازدید : ۶   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی پورزارع هیچ
        آخرین اشعار ناب علی پورزارع هیچ

        «پگاه»
         
        زمستان،
        با تمام سردی‌اش،
        همه‌ی تاریکی اش،
        ابرهای سیاهش،
        با برف و بارانش،
        باد و بورانش،
        از راه رسید.
        مرا در برگرفت.
         
        اما مهرت،
        شعله ای نبود
        که خاموش شود؛
        فراموش شود،
        نرگسی بود،
        برای شکفتن.
        بوییدن،
        از دل برف‌ها،
        روییدن.
         
        نوری بود در دل تاریکی،
        امیدی در اوج ناامیدی.
        اناری بود ترک خورده،
        شیرین آبدار،
        سرخ و رسیده،
        پر از وسوسه،
        برای چیدن،
        بوسیدن.
         
        در این تاریکی وهمناک،
        در این تنهایی سهمناک،
        نم باران بر من نشست،
        از حصار روزنه‌ای کوچک،
        از لابلای تکه‌های پیاله‌های خرد شده،
        خاک را میکاوم،
        رویای کوزه‌ی شکسته را می پیمایم.
         
        موریانه ها می‌لرزند،
        سر برمی‌آورم از خاک،
        از میان ریشه های تاک،
        سیراب می‌شوم از شیرینی شبنم،
        زلال، پاک، فرحناک.
         
        در می‌نوردم سیر سلوک را،
        همچون پرنده‌ای آزاد،
        در بلندای آسمان،
        تن می‌سپارم به باد.
         
        می‌رسم به مراد،
        به نور،
        به روشنایی،
        به تو!
         
        «هیچ»
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        محمد باقر انصاری دزفولی

        نقدها و نظرات
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۲ ساعت پیش
        باعرض سلام
        زیبا سرودی بود
        احسنت بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6