سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 25 شهريور 1403
    12 ربيع الأول 1446
    • ميلاد حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله به روايت اهل سنت - آغاز هفتة وحدت
    Sunday 15 Sep 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      يکشنبه ۲۵ شهريور

      صدای پای چشمانت

      شعری از

      حسین گودرزی تشنه

      از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ ۱۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۲۳۵۱
        بازدید : ۳۰   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
      آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه

      صدای پای چشمانت
      دلم را در تکاپو بُرد و رونق داد
      که‌در مست خمارین نگاهت تا همیشه باشد این واداده ی بی جُرم
      اسیر غارت نا غافلم
      ِغافل زخود دیگر نداره چاره ای
      دانم‌که‌می دانی
      دل و جانم تماشا لازمند حالا
      برای سالیان بی شماری که شمارش بر نمی دارند
      چه در سمت نگاهت جان نهان داری
      که این گونه
      ربودی در دل یک آن
      تمامِ آنِ این دل ناده ی دوران
      خودت هم خوب می دانی
      چنانم صید کردی که
      نمانده چیزی از من در خودم جانا
      تمامم گشته یک جا تو
      خودت هم خوب می دانی
      که صیدت لکنتِ بودن ، شدن ، ماندن
      بیفتاده به جان و هستی و تام و‌تمامش
      از تو ای  آغاز بر بودن ، شدن ، ماندن
      دل و جانم به ناز پر شراب ناز چشمانت
      شده سحر و تماما خواهش و تسلیم و استمداد
      تو خود مستحضری و خوب می دانی
      به هر تک واژه شعرم
      شکوفه کرده از سمت نگاه تو
      شکوه عشق.......
      در دل جز تو کی باشد
      ندارم شک‌ که می دانی
      به شور مست چشمانت
      دلم در خلسه دیدن خودش رادر دم و آنی
      به یک برق نگه واداد و تسلیم تمامت کرد
      عجب جذبی دراین جذاب جادویی جفت ناز چشمانت نهان داری
      جمال این‌همه جلوه
      که در ناز نگاه توست
      چنان‌مرد افکن است گرد آفرین جان
      که سهراب دلم را مست و بی تاب و قرارش کرد
      آری  از دم آغاز
      عجب چشمان‌گیرایی
      که در خود مطلق تسلیم ما را از نخستین لحظه آغاز می دارد
      نگاهت ترکشی دارد
      که غَمزِه  غَمزِه کرده حال دل
      بی تاب گشته جان
      صدای پای چشمانت
      همان سیب بهشتی بود
      که راندم از بهشت و در تو ای دنیا
      بهشت بودن و ماندن ، شدن را کرد معنا
      بر دلم معنای جانبخش تمام لحظه های جان
      صدای پای چشمانت
      دلم را در تکاپو برد و رونق داد
      خودت هم بی سبب دانسته می دانی
      دل واداده ی تسلیم و جان رفته ام ای جان
      برایت یک سخن دارد
      تماشا لازم......
      ای جان بخش جان و دل
      گل بی وصف...
      ماه بی بدیلم حضرت معشوق.....
      تو را با جان و با عشق ای تمامم دوستت دارم
      تو را با جان و با عشق ای تمامم دوستت دارم
      تورا با جان و با عشق ای تمامم دوستت دارم



      #حسین گودرزی"تشنه"

      ۱۴۰۳/۰۶/۱۱
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۱۱ روز پیش
      درود شاعر عزیز
      شهادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، امام رئوف ،یاور بیکسان و بی پناهان حضرت رضا علیه السلام تسلیت باد
      "ای حرمت قبله حاجات ما" خندانک خندانک خندانک خندانک
      هواجان جاویدان
      ۱۱ روز پیش
      🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

      درود بر اندیشه و احساس زیبایتان

      🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃

      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3