چهارشنبه ۷ آذر
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
بر درخت آرزوهای بیبرگ
گاهی دستت به شاخهای بند است
و میدانی که
آن شاخهٔ خُشک خواهد شکست
و درمیمانی
که ساکن بمانی
یا که رها کنی
برای چند لحظه بیشتر درنگی
بجنگی
یا به دست خودت
خودت را
به سقوطی قطعی بسپاری...
(حاشیه)
نمیدانم این نوشته شعر محسوب میشود یا نه...پس صرفا آن را دلنوشته خطاب کردیم.
|
|
نقدها و نظرات
|
درود ممنون از لطف شما🙏🙏🙏🙏🙏 | |
|
درود ممنون آقای استکی عزیز | |
|
درود ممنون از لطف مداوم آقای کریمی❤️👌❤️👌❤️👌 | |
|
درود بر دوست عزیزم آقای سرمازه نازنین👌🙏🙏 این، صفحهٔ جان بود که هجران سوزاند.... وان، آتش دل بود که در دفتر زد... | |
|
درود از لطف مداوم آقای شفیعی عزیز🙏🙏🙏 | |
|
درود. ای داد از آرزوهای برگ... آرزو...این نفرینِ پربرکت! 🙏🥺🙏🥺🙏🥺🙏🥺🙏 | |
|
درود بر آقای مدهوش بزرگوار🙏🙏🙏🙏🙏 | |
|
درود همشهری عزیز. ممنون که همیشه لطف داری🙏🙏🙏🙏 | |
|
درود مجدد خدمت آقای میاحی عزیز🙏🙏🙏 | |
|
درود. به خدای کعبه سوگند که سخت است😔😔😔😔😔 | |
|
درود بر آقای آزادبخت. شما لطف دارید ولی نمیدانم آیا واقعا میتوان به آن سپید گفت یا نه...من خودم ترسیدم ادعا کنم سپید است...اما شاعرانگی در آن هست. ان شاء الله که شعر خوبی باشد. | |
|
ضمنا این چه حرفیست. دیر و زود یعنی چه. این از مبحت شماست که شعر من را میخوانید حالا هر زمان بخوانید... | |
|
درود بر آقای دبیر عزیز👌❤️👌❤️👌 ممنون از لطف شما👌👌👌 | |
|
ممنون از خانم محمدی عزیز🙏🙏🙏🙏 | |
|
ممنون آقای طاهری عزیز. البته «استاد» را مخالفم ولی «برادر» را هستم که البته شما برادر بزرگ ما هستید👌👌👌🙏🙏🙏 | |
|
بزرگوارید هرآنکس به من چیزی آموزد استاد من است بمانید به مهر ♥️🌱 | |
|
درود...بله واقعا سخته...🥺🥺🥺 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما جناب صادقی عزیز
دلنوشته ی زیباوحکیمانه ای بود