چهارشنبه ۷ آذر
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
تو آن مِهبانگِ* امّیدی، که بِشْکُفت از دلِ پوچی!
مگر گمگشته زآن یابد گذر زین منزلِ پوچی...
(مطلع یک غزل)
[حاشیه]
*مهبانگ: تولد هستی از نیستی، معادل انفجار بزرگ (Big Bang)؛ مهبانگ امید به سان امیدیست ناگهان، رستاخیزوار از دل هیچ...چنانچه یکبار در قصیدهای گفته بودم:
بزن مهبانگِ امّید از دلِ هیچ
که من بر هیچ و پوچ امّید دارم!
ضمنا یک سوال: به نظر شما «...بشکفت از دل پوچی» بهتر است یا «...سر زد از دل پوچی»؟
|
نقدها و نظرات
|
درود ممنون از توضیحاتی که فرستادید. راستش من خودم تخصصم فیزیک است و خیلی اصطلاحات خودمان را دوست دارم در شعر استفاده کنم اما میترسم شعر دشوار و نامفهوم شود. یادم میآید غزلی گفته بودم به این مطلع: چو گرانش است چشمت! کِشَدَم به چشمهٔ جان! به مدارِ آفتابت، تو زمینِ دل بگردان! متاسفانه بیت دوم این غزل فاجعه است ولی برای طنز آن را نقل میکنم: نکن عیب از مسیرم؛ که به مختصات عشقت نه که حلّ دیگری هست، به معادلاتِ میدان! معادلات میدان مثلا در نسبت عام یا الکترومغناطیس یا نظریه میدان های کوانتومی ، معادلاتی هستند که با حل آنها تحول سیستم مشخص میشود و مثلا مسیر حرکت جسم مشخص میگردد. حالا میگوید در مختصات عشق تو فقط یک حل به معادلات میدان هست و این همان مسیری است که من به دور تو طی می کنم (اشاره به یگانگی جواب معادله مسیر🤣🤣). خلاصه خودم هم گاهی خنده ام میگیرد | |
|
درود مجدد خدمت خانم کوهواره من متوجه پیشنهاد شما برای اصلاح شعر نبودم (شاید هم کامنتتان را ادیت کردید). ممنون از توجه و پیشنهاد شما. راستش را بخواهید بخشی از غزل سروده شده و ردیفش «پوچی» است. در مصراع دوم بیت مطلع این غزل «...گمگشته زان...» ، ضمیر آن در «زآن» به «مهبانگ امید» برمیگردد که با سر زدن و شکفتن و درخشش خود راه گذار «گمگشته» از «این» منزلِ پوچی (که اتفاقا شاعر قصد توصیفش را دارد) را نشان دهد. در یک شعر «زان» و «زین» فقط تقابل میان «مهبانگ» و «پوچی» نیستند بلکه وظایفی موسیقیایی را هم به عهده دارند. | |
|
درست می فرمایید . پوچی درست است .
| |
|
درود بانو ممنون از توضیحات خوب و آموزندتون | |
|
درود. ممنون از نظر شما عزیز🙏🙏🙏🙏 راستش نمیدانم سوال اولتان شوخیست یا جدی. بله شعر از خود بنده است و اگر شک دارید میتوانید به دنبالش بگردید. زبان شعر کهنه نیست حتی یک کلمه کهنه و منسوخ در این شعر وجود ندارد تازه جدید هم وجود دارد. مضمون هم قدیمی نیست (کلمه «مهبانگ» چند دهه است که ساخته شده و اصلا تا همین قرن اخیر وجود خارجی نداشته است). اگر منظور شما استفاده از مخفف های «زان» و «زین» (مخفف از آن و از این) است، اینها هیچ ارتباطی به کهنه یا نو بودن زبان ندارند چون اساسا اینها ارتباطی به زبان رسمی ندارند و مخصوص شعرند (شما در کل بوستان سعدی و مقامات و نثرهای قدیمی این موارد را نمییابید! چون اساسا زان و زین و کز و... صرفا مختص شعر هستند و شعرای فارسی برای ایجاد انعطاف موسیقیایی آن ها را وارد شعر کرده اند و هیچ ربطی به کهنه بودن زبان ندارند. زبان کهنه، زبان اشعارامثال اخوان ثالث و شاملو است (من هم گاهی استفاده می کنم) وگرنه این واژگان که من استفاده کردم (به استثنای مهبانگ) همگی در اشعار منزوی و سیمین بهبهانی و دیگر غزلسرایان نو هست. نیاوردن «زین» و «زان» در شعر افتخاری نیست، چه بسا جز فروغ فرخزاد من هیچ قلهای در شعر معاصر را نمیشناسم که از آوردن این مخففات اجتناب کرده باشد. درباره اینکه گفتید برای پاسخ به سوال باید بقیه ابیات را دید، تا حدی موافقم و شاید در سیاق کل شعر بهتر نمود پیدا کند. مورد آخر هم فکر میکنم شوخی بود😁😁😁 یه شعری بود که میگفت «علیکم بالمتون لا بالحواشی». راستش نوشتن حاشیه برای درک بهتر شعر است و شعرا هم گاهی بر شعر حاشیه استفاده میکنند که همان پی نوشت است که اشاره فرمودید. ضمنا آنچه برخی حاشیه میپندارند برای من اصل است و آنچه برخی اصل میپندارند برای من فرع و حاشیه است. | |
|
سلام و احترام استاد استکی پدر گرانقدرمان استاد بزرگوار آخر چرا اینطوری فکر می کنید؟ ببخشید لطفاً که من اینو می نویسم ولی سالها پیش که به سایت شعرناب برای اولین بار آمدم همین طوری باهام برخورد شد . چرا باید فی المَثَل به یک تازهوارد در یک جمعِ شریف به جای خوشآمدگویی و استقبال همش شک کرد ؟! وجداناً خودتان واقفید که من ِ نوعی کینه ای نیستم و از حواشی هم بیزارم اصلاً خوشم نمیاد وقتش را هم ندارم ؛ ولی از کامنتِ امروزتان به شعر آقای صادقی ارجمند ، ناخودآگاه یادِ اون روزها افتادم تا جایی رنجیدم و دور از حضورِ این جمعِ عزیز باهام بدرفتاری شد که خودِ مدیر سایت استادسیّداحمدی زاده عزیز بنده خدا با نوشتن و توضیح و رَفعِ ابهامات ، اذهانِ مختلف الافکار را بالاخره قانع نمودند که والله بالله چنین نیست و فقط ذهنیت پَردازیِ نادرستی است از یک تازه وارد در این جمع . از ایشان همواره سپاسگزارم که همیشه حمایتکننده قلم ها و افکار در خانواده بزرگ و بین المللی سایت شعرناب هستند به صبر و زیبااندیشی و مَرامِ بزرگوارانه شان ! امیدوارم سلامت و دلشاد باشید. درپناه امن حق | |
|
درود استاد بانو حسین زاده گرامی تشکر از توجه شما استاد بانو متاسفانه مواردی که فرمودید را بیاد نمی آورم با این وجود اگر موجب نگرانی شما شده ام عذر تقصیر میخواهم لطفا بدل نگیرید | |
|
درودی دوباره جناب صادقی عزیز چند سوال کردیم و یک نصیحت 1-مرقوم فرموده اید"(مطلع یک غزل)" نام غزل را مینوشتید بهتر نبود؟ چرا همه دلسروده را ارایه نمیکنید؟ آیا ما را قابل نمیدانید؟ علت دیگری دارد؟ بار اولتان نیست 2- از ادیب و شاعر توانایی مثل شما انتظار سروده به زبان روز داریم 3-شکر خدا با مورد سوم که موافق بودید 4- نصیحت کردیم مرد جوان منظور بدی از طرح این سوال ها نداشتم تنها نظرم را گفتم خرم و تندرست باشید | |
|
سپاس استاد استکی مهربان من اصلاً باورم نمی شود که هفت سالِ تمام از آمدنم به سایت شعرناب یا به قول دوستان دانشگاه ناب می گذرد و انگار همین دیروز بود یادش بخیرررر همیشه می آموزم از محضر شریف همگی شما گرانقدرانِ کوچکنواز الهی که زنده باشید و سایه لطف تان بر سرمان همواره مستدام | |
|
درود مجدد خدمت آقای استکی عزیز. راستش من از سخنان شما ناراحت نشدم ولی فکر کنم خانم کوهواره یک مقدار حساس شدند. درباره سوالاتتان؛ من نام غزل را گذاشتهام (انفجار امید...یا مهبانگ امید). اینکه چرا همه غزل را نفرستادم چند دلیل دارد: (۱) هنوز تمام ابیات آن کامل نیست و من این بیت را هم فرستادم و از عزیزان درباره یک واژه خاص در بیت مطلع نظرخواهی کردم و عزیزان هم نظر دادند. (۲) فهمیدم ممکن است عدهای به تک بیت متمایل باشند و وقت خواندن یک غزل چند بیتی را نداشته باشند خواستم با آن مخاطبان هم ازتباط برقرار کنم. زبان روز را هم توضیح دادم و لزومی به توضیح مجدد نیست. من هم نگفتم منظور بدی داشتید و من هم لحن بدی نداشتم و برداشت بدی هم نکردم. | |
|
سلام جورِ استاد بِه زِ مِهرِ پدر کشیدن دارد نه نگران نباشید فقط تعریف خاطرات بود.
| |
|
درود ممنون از نظر خوب شما👌👌👌👌 | |
|
سلام آقای عزیزیان بزرگوار. ممنون از نظر شما🙏🙏🙏 البته بین دوستان اختلاف بسیار هست که کدوم بهتره😁 ولی من همه نظرات رو در در نظر خواهم داشت | |
|
درود ممنون شاهزاده خانوم گرامی🙏🙏🙏🙏🙏 | |
|
درود ممنون که نظر دادید در این باره. راستش «سر زد» از نظر موسیقی صوتی بهتر است و حتی متناسب تر است از نظر معنوی. اما در بشکفت نوعی آشنایی زدایی هست. حالا من مانده ام و سبک سنگین کردن. در جلوههای هنری تصویر شده از مهبانگ (که با واقعیت این رویداد خیلی متفاوت است🤣) گاهی به شکل انفجاری تصویر میشود که شبیه به شکفتن جهانی جدید است و گاهی تبدیل غنچه به گل را تداعی میکند. | |
|
ممنون. اتفاقا نظرتان کاملا درست و متین است لیکن من دغدغه کوچکی داشتم که در کامنت آقای مهدی پور بیان کردم. | |
|
درود بسیار ممنون بابت توجه شما. اتفاقا خیزد از نظر صوتی درست مثل سر زد مناسب است. منتها تعبیر برخاستن برای این پدیده اگر چه زیباست اما در «سر زد» هم معنای برخاستن و طلوع کردن هست (خورشید سر زد) هم معنای سبز شدن و شکفتن. از این جهت من سر زد را ترجیح دادم اما در بشکفت نوعی آشنایی زدایی مستقیم هست. حالا باید سبک سنگین کنم که کدام بهتر است. | |
|
درود. اتفاقا یک استدلال همین است👌👌👌 ولی ببینم چه میشود | |
|
درود. و ممنون از نظر لطف شما👌 نظر زیبای شما را در نظر میگیرم❤️👌👌👌 | |
|
درود. ممنون از لطف شما خانم عادلی عزیز👌👌👌 | |
|
درود. ممنون عزیز جان.🙏🙏🙏🙏 | |
|
درود بر شما. راستش بله. منظورتان دکتر رضا منصوری استاد دانشگاه شریف است؟ اتفاقا تا همین چند مدت قبل «شریف» بودم و دفاع کردم. هر وقت هم میپرسن «شریف! دانشگاه شریف چطوره؟» منم با تحریف یک بیت از فردوسی میگم «شریف در شریف زار و خار است و سست!!»😁🤣. من هیچ چیزی را به اندازه فیزیک دوست ندارم (حتی ادبیات را) و همین علایقم فعلا کار دستم داده. درباره سوال امتحانتونم قضیه جالبه. واقعیتش اینه که گاهی فیزیکدانها واقعا از این کارها میکنن (داستان «گاو کروی» در این زمینه مشهوره). الان کار بجایی رسیده که ملت با الهام از ترمودینامیک و مکانیک آماری اقتصاد هم تحلیل میکنندکه البته از وادی استاندارد فیزیک خارجه🤣 | |
|
درود مجدد. نه والا در این زمینه چیزی نشنیدم. فکر میکنم الان دکتر منصوری بازنشسته باشن. | |
|
درود ممنون از پیشنهاد شما🙏🙏🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
تک بیت زیبایی است در بحر هزج مثمن
در مورد پرسش تان در پی نوشت شعرتان :
تو آن مِهبانگِ* امّیدی ، ( شکُفتی ) از دلِ پوچی!
مگر ( گمگشتگی) یابد گذر زین منزلِ ( کوچی) ..
که اینطوری در صورت تک بیتی بودن ؛ هم معنا و مفهوم سازی گسترش پیدا میکند و هم تک بیتی ( ذوقافیتین) می شود .
البته نظر شخصی ام بود ولی چون پرسیدید ؛ نوشتم .
اما نظریهی فضاییِ هابل یا همان به قول ِ شما ( مهبانگ)
یا ( بینگبنگ) که این نظریه یک مدلِ کیهانشناسی ست
و تاکنون از دیدگاهِ آزمایشات و رصدهای نجومی ، توانسته
است بیشترین تائیدات را از سوی جامعه علمی بین المللی
به دست آورد.
کیهان شناسان با اصطلاحِ بیگ بنگ به شرح و تفسیر این ایده
می پردازند که جهان از یک حالتِ نخستین بی نهایت گرم
تشکیل شده و تمام کائنات در یک هسته اتم یاحتی کوچکتر
از آن جای داشت و در یک لحظه این فضا و زمان آغاز می شود
یعنی با یک بیگ بنگ که حاصل گرانش شدید ناشی از فشردگی
بوده، شروع شد.
به طور کلی امروزه چنین پذیرفته می شود که مقولاتی مثل فضا ، زمان ، ماده ، انرژی و قوانین طبیعت جملگی با بیگ بنگ پا به عرصهی وجود گذاشته اند.
شاهد و دلیل وجود بیگ بنگ ، قانون مشاهده شدهی هابل است. فردی دانشپژوه به نام ادوین هابل (Edwin Hubble) در سال 1929 میلادی ، از طریق مشاهدات خود و بررسی روی انتقال به سرخ 24 کهکشان و مقایسهٔ آنها با یکدیگر به این نتیجه رسید که کهکشانهای دورتر با سرعت بیشتری در حالِ دور شدن هستند،
همانطوری که معادلات اینشتین هم پیشبینی کرده بودند.
دانشمندان به این فکر افتادند که اگر جهان در حالِ انبساط باشد ؛پس احتمالاً آغازی را داراست . اگر این کهکشان ها در گذشته های دور، به زمین خیلی نزدیک تر بودند. اگر حرکت کهکشان ها در زمان گذشته را در ذهن خود مسیریابی کنیم ، نه تنها به زمانی می رسیم که جهان آغاز شده، بلکه به این مفهوم می رسیم که کلیه کهکشان ها باید از یک حجم کوچکی شروع به حرکت کرده باشند.
دانشمندان علم نجوم و اخترشناسی میگویند جهان به سرعت در حال انبساط است و ۹۴ درصد کهکشانهای جهان هرگز برای انسانها قابل دسترس و رویت نیستند و انسان میتواند حداکثر فقط ۶ درصد کیهان را با تجهیزات نجومی و تلسکوپ های پیشرفته و ماهواره های شناور در فضا شناسایی کند.
محققان تصریح میدارند که امروزه ، بیشتر کهکشانهای عوالمِ موجود ، سریعتر از سرعتِ نور ، در حال ِ دور شدن هستند.
شعاعِ ( جهانِ قابلِ مشاهده ) ۴۶.۱ میلیارد سالِ نوری است و این حد فاصلهای است که نور اجرامِ کیهانی میتوانند خود را به ما برسانند.
به گفتۀ اخترشناسان کهکشانهایی که بیش از ۱۸ میلیارد سالِ نوری با زمین فاصله دارند، برای همیشه غیرقابل دسترس هستند، در واقع انبساط کیهان طوری کهکشانها را از یکدیگر دور میکند که حتی اگر با سرعت نور به سمتشان سفر کنیم، هرگز به آنها نخواهیم رسید. زیرا فراتر از فواصل ۱۴.۵ میلیارد سال نوری، “انبساط کیهان” کهکشانها را سریعتر از آنچه نور میتواند حرکت کند، از یکدیگر دور میکند.
ما فقط نور ِ کهکشانهایی را میبینیم که در هستی قابل مشاهدۀ چشم و دوربین های ما قرار دارند ؛ نه خودِ آنها را و از زمانِ بیگ بنگ تاکنون فرصت داشتهاند خود را نمایان سازند ؛ وَرایِ (جهانِ قابلِ مشاهده) کهکشانهایی وجود دارند که با سرعت نور در حال دور شدن هستند و نور آنها هرگز به ما نخواهد رسید. این نکته نیز حائز اهمیت است که هر شی در جهان قابل مشاهده” هم لزوماً قابل دسترس و شناسایی نیست.
طبق تخمینها (جهان قابل مشاهده) دارای حدود ۲ تریلیون کهکشان است.
تلسکوپ فضایی هابل در زمان بررسی تصویر فراژرف که تنها ۰.۰۰۰۰۰۳% از آسمان را نشان میداد فقط توانست ده درصد از کل کهکشانهای موجود در آن عکس یعنی حدود ۵۵۰۰ کهکشان را شناسایی کند و ۹۰ درصد کهکشانهای باقی مانده یا خیلی کم رنگ یا خیلی پررنگ یا خیلی مبهم هستند و هابل نمیتواند اطلاعاتی را از آنها به دست آورد.
این نکته نیز باید ذکر شود که وقتی جهان با شوک ِ ناشی از بینگ بنگ در حدود ۱۳.۸ میلیارد سال پیش ، تشکیل و شروع به انبساط کرد ؛ فضا زمان با سرعتی بیشتر از نور گسترش یافت و این فرصت را داشت تا شعاع جهان قابل مشاهده به ۴۶.۱ میلیارد سال نوری برسد. این موضوع ناقض گفته ی انیشتین نیست که هیچ چیز نمیتواند سریعتر از نور حرکت کند ؛ زیرا این فضای خالی است که انبساط می یابد و تنها برای اجرام مادی است که سد سرعت نور نمیتواند شکسته شود.
- شما چون تیک نقدتان خاموش بود من بیش ننوشتم .
ولی برای گسترشِ کمی و کیفیِ فعالیت تان در رشته تحصیلی مورد علاقه خودتان یعنی فیزیک و همچنین در رشتهی ادبیات و شعر ، می توانید در این سه جا که می نویسم ؛ عضو شوید و ثبت نام کنید حتماً :
۱ - پارک علم و فناوری تهران و محل استان خودتان .
۲- بنیاد نخبگان تهران ،
اقدام از طریق معاونت فرهنگی - دانشجوییِ دانشگاهتان .
۳- سازمان بسیج هنرمندان استان محل زندگی یا تحصیل تان .
سلامت و دلشاد باشید .