سلام و درود استاد محمدی گرانقدر
نقد پرباری از شما خواندم
ممنونم از زحمات شما خندانک
جناب سرمازه بزرگوار
استاد محمدی خیلی سختگیرهستند ارجاع دادند به درسنامه ها،
که خودمم هراز گاهی باید درسنامه های ایشون رو مرور کنم..
در قافیه با طرز نوشتاری آن کلمه کار داریم نه طرز خوانشش یعنی برعکس وزن..
برای همین است که فراق با فراغ قافیه نمیشود.. یا مثلا لباس با اثاث قافیه نمیشود..
پسکاری با خوانش کلمه نداریم که هر دو س تلفظ می شوند..
مهم نوشتنست که همانطور که میبینیم اتحاد نوشتاری در ث و س نیست و حرف روی فرق دارد.
وقت و سخت قافیه نمیشوند، حرف روی هر دو \"ت\" اما حرف ماقبل روی مشترک نیست یکی \"خ\" و دیگری\"ق\"..
یه خلاصه ای از درس استاد رو اینجا براتون مینویسم هم برای مرور خودم هم شاید خودتان کنجکاو شدید رفتید تمام دروس استاد رو از اول مرور کردید
حروف قافیه نُه تاست که یکی همان روی است که در مرکز قرار میگیرد و چهار تا حرف قبل از آن و چهارتا حرف بعد از آن..
خب حروف قبل از روی به ترتیب: حرف تاسیس،حرف دخیل،حرف ردف،حرف قید..
یعنی اگر در ذهنمان روی را مجسم شویم حرف قید نزدیکترین و حرف تاسیس دورترین حرف به روی است..
هرکدام را مختصر توضیح میدهم:
☑️الف تاسیس الفی است که قبل روی می آید
حکایت و شکایت را در نظر بگیرید،
الف در هر دو اینها حرف تاسیس است چرا؟!به دو دلیل
دلیل اول:قبل از روی آمده
دلیل دوم و اصلی تر: بعد از الف تاسیس و قبل از حرف روی صامت متحرکی آمده،که در اینجا همان صامت \"ی\" که با مصوت کوتاه َ متحرک شده..
و در شعر فارسی می شود این صامت متحرک عوض شود..
مثلا حکایت با شماتت هم می تواند قافیه میشود..
در حکایت و شماتت،الف تاسیس دیده می شود چرا که هر دو شرط وجود دارد الفی که قبل از روی آمده و دو صامت متحرکی که در اینجا \"ی\" و \"ت\".. اگرچه ی و ت یکسان نیستند اما چون هر دو متحرک شده با مصوت َ است پس هم قافیه میشوند..
چون قبل از روی مصوت یکسان آمده شرط قافیه همین است مثل قافیه شدن ،نظر و پدر.. حرف روی \"ر\" و مصوت کوتاه یکسان قبل آن که َ است..
✔️ حرف دخیل:حرف دخیل آسان است و نیاز زیادی به توضیح ندارد
در واقع حرف دخیل همان حرفیاست که در الف تاسیس بعد از آن و قبل از حرف روی می آمد؛
بله همان صامت متحرکی که شرط اصلی برای الف تاسیس مان بود و حرف دخیل در شعر فارسی میتواند متفاوت باشد
مثل همان حکایت و شماتت که حرف دخیل در حکایت \"ی\" اما در شماتت \"ت\"...
⚫️حرف ردف :
ما دو تا حرف ردف داریم یکی اصلی و دیگری زاید..
مصوت های بلند آ ای او ردف اصلی را برایمان بسازند
ناز نیاز.. سیر دیر .. دور بور.. در اینجا قبل از حرف روی بدون فاصله مصوت بلند آ ای او آمده که اینها حرف ردف اصلی هستند..
اما ردف زاید ردفی است که بدون فاصله نمی آید و با صامتی ساکنی فاصله می افتد..
مثال: ساخت انداخت ، دوخت سوخت.. بیخت ریخت...
خب بررسی کنیم..
🟣ساخت ، انداخت: حرف روی \"ت\" بعد از آن صامت ساکن \"خ\" آمده و بعد از صامت ساکن الفی آمده که این الف؛الف ردف است و زاید هم هست چرا که بی فاصله نیامده و یک صامت ساکن بین او و روی فاصله انداخته است..
دوخت و سوخت _بیخت و ریخت هم به همین صورت قابل توضیح هستند..
🔺️نکته بسیار مهم این است که صامت ساکن در ردف زاید نمی تواند عوض شودیعنی کاملا برعکس صامت متحرک در الف تاسیس..
یعنی در اینجا با همین قاعده ای که گفتم ساخت و بافت نمی توانند قافیه باشند چرا که صامت ساکن یکسانی ندارند..
🔷️نکته بسیار مهم دیگر :تشخیص الف تاسیس از الف ردف زاید:
همانطور که توضیح دادم در الف تاسیس یک صامت متحرک وجود دارد اما در ردف زاید صامت ساکن..
و همین کار را برای ما آسان می کند تا الف تاسیس را از الف ردف تشخیص دهیم..
🔶️و اما حرف قید:
همانطور که قبلا گفتم حرف قید نزدیک ترین حرف به روی است..
و نکته مهم درباره حرف قید این است که قبل از حرف قید نباید مصوت های بلند آ ای او بیاید یعنی دقیقا برعکس حرف ردف که لازمه اش همین بود..
مثال: قند پند = این دو کلمه قافیه هستند نگاه میکنیم حرف رو ی \"د\" است؛ قبل از حرف روی همانطور که می بینیم مصوت بلند آ ای او نیامده که یا حرف ردف باشد یا الف تاسیسی باشد و حرف دخیلی که بعد از حرف تاسیس بیاید..
پس می رویم سراغ حرف قید
\"ن\" حرف قید است که طبق شرط مان قبل از آن مصوت بلند آ ای او نیامده و اینکه خود صامت \"ن\" هم ساکن است و این است شرط حرف قید..یعین خودش باید ساکن باشد...
و قبل از آن مصوت بلند آ ای او هم نیامده باشد
و نکته ی مهم اینکه حرف قید باید همسان باشد..
پس طبق این توضیحات وقت سخت درخت تخت، قبل از روی چه حرفی آمده؟! :
۱)حرف الف تاسیس
۲)حرف دخیل
۳)حرف ردف
۴)حرف قید
.....
زیاده گویی مرا ببخشید فقط درس های استاد محمدی گرانقدر و برخی استادانم رو مرور کردم..
سلامت و تندرست باشید
شعری پیش رو داریم از جناب آقای علی نظری سرمازه که ان شاء الله چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
🔶 نوآوری در عرصه ی ادبیات همیشه
بوده و عده ای با همین تفکرات نوآورانه توانسته اند برخی قالب ها و سبک های نو بیافرینند
اما هدف غایی از نوآوری بهتر کردن شرایط موجود است و تا این پیشرفت در یک جهش نوآورانه محقق نشود کاری عبث و بیهوده انجام گرفته است.
در عرصه ی ادبیات نوآوری وقتی حادث میشود که این امر در محدوده ی زبان و یا ساختار و نحو و یا فرم انجام گیرد ولی
نوآوری در فرم اگر دردی از ادبیات و شعر و شاعری را دوا نکند به چه درد میخورد
سوالی که از جناب نظری دارم تقطیع ابیاتی که در این شعر به غلط انجام داده اند چه سودی به حال ادبیات و شعر و شاعری دارد جز گسست کلام جز خدشه دار کردن نحوه ی چیدمان اشعار به اصطلاح کلاسیک
تغییر در فرم باید با پشتوانه ی غنی ادبیات فارسی صورت گیرد وگرنه که هرکسی به دلخواه خود بدعتی در شعر و ادبیات وارد کند که سنگ روی سنگ بند نمیشود
خیلی از کسانی که میخواستند قالب های شعر کلاسیک اعم از مثنوی و قصیده و ترجیع بند و غزل و… دچار دگردیسی کنند ناکام مانده اند چرا که نه علم لازم را داشتند نه قدرت کافی برای این دگرگونی را
🔷🔶🔷🔶
(طنز گویان که سخت می گریند
گاه گاهی به وقت می گریند
بر تن تاج و تخت می خندند)
در رثای درخت می گریند
🔶 نکته ی دوم در خصوص این شعر
هر چند بیت مَطلَع در قطعه مُصَرَّع نیست ولی جناب نظری گرانمهر با به کار بردن کلمه ی( وقت) در مصراع دوم دچار اشتباه شده اند چرا که در قطعه مصاریع زوج هم قافیه هستند ولی مشاهده میکنید که کلمات
(وقت و درخت) هم قافیه نیستند
برای جناب نظری گرانمایه آرزوی توفیق و موفقیت دارم
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی