دوبیتی
در خفا و بردگی، عمر را گذر کردن چه سود
مفلس بی چیز را چشم و نظر کردن چه سود
مهر بر پیشانی و تسبیح گویان روز و شب
گرسنگان کوچه را از خود به در کردن چه سود
دوبیتی
ما حسرتی از برده فروشان نداریم
از برکه تمنای خروشان نداریم
مرداب نشین در پی آزادی نشستیم
لکن خبر از چشمه ی جوشان نداریم
دوبیتی
سایه از من نهراس راه یکیست
مقصد جاهل و آگاه یکیست
به کدامین ره خود خشنودی؟
ره تو با گدا و شاه یکیست
دوبیتی
یوسف در چاه مانده را نترسانید ز چاه
مفلس بی چیز را اندوده نمی آرد به راه
هرکسی چشم طمع را کورگردانید ز خود
منزلش پاک و مبرا می شود از هر گناه
دوبیتی
سرخیِ رخساره ی ما، مظهر سرمستگی نیست
دردها بسیار دارد، درد آن از خستگی نیست
کاش می شد حس آن را، نقش بر دیوارها کرد
تا فلک باقیست داند، دردش جز شرمندگی نیست
دوبیتی
جان و جهان من تویی، بی تو نمیشود گذشت
باده ی ناب عاشقی، عشق تو بر دلم نشست
زندگی بدون تو، تنفسیست ز بردگی
من چه کنم اسارتت، چنین مرا شکست و بست
قشنگ بودند ولی هیچ کدوم در قالب دو بیتی جا نمیگرفتند، اولین شرط دو بیتی شروع شدن با هجای کوتاهععع
و کلا بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن بنا میشه...
در هرحال مفهوم دو بیت هاتون عالی بودند
روز پر خیر و برکتی داشته باشید