سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        مزرعه‌ی متروکه

        شعری از

        علی پورزارع هیچ

        از دفتر هیچ نامه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ ۰۳:۳۸ شماره ثبت ۱۳۰۵۹۱
          بازدید : ۵۹   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی پورزارع هیچ
        آخرین اشعار ناب علی پورزارع هیچ

        «مزرعه‌ی متروکه»
         
        سگی را دیدم عوعو کنان،
        از جمعی گریزان،
        رو به سوی تاریکی بود روان،
        دوان دوان.
        همه جا تاریک،
        سکوت،
        سکون.
        جز صدای عوعوی سگ،
        تک و توک خروسی بی محل،
        همخوانی قورها،
        هیچ نبود.
        شغال ها مهمانی گرفتند؛
        مرغ ها هم دعوتند.
        جغد آن طرف مزرعه حیران.
        کفتارها رشک می‌ورزند،
        نسیم خنکی می‌وزد.
        روباه پیر ده بالا،
        انگشت به دهان!
        غمگین ستارگان آسمان.
         
        نوری کم سو،
        در دورترین نقطه افق،
        در دوردست مزرعه،
        دیده می‌شود.
        یک رها شده،
        یک فراموش شده،
        یک گمشده،
        به سمت آن نور کوچ می‌کند‌.
        می رود از این شب نامراد؛
        به امید روشنایی،
        به امید بامداد.
        تنها،
        در میان ناله‌ی مرغان!
        کنون مرغان بی آشیان!
        با گام های سنگین و مردد،
        در همان محفلی که تاریکی و ظلمت
        در آن حکمرانی می‌کند،
        آرام می‌رود.
        شغال ها مرغ ها را به بزمی شبانه می‌خوانند!
        مرغ‌ها می‌روند شادمان.
        و جغدی که همه از او گریزان.
         
        باشد تا که شاید 
        تیرگی و تاریکی این شبانگاه 
        پر شود از روشنایی و نور؛
        تا که شاید بز سالخورده تنها نباشد.
        گرگ ها در کمینش زوزه کشان.
        آه از آن روز که
        پرنده در قفس باشد،
        رها نباشد.
         
        «هیچ»
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۴۰
        اجتماعی زیبا و شورانگیز بود خندانک
        علی پورزارع هیچ
        علی پورزارع هیچ
        يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۵۹
        درود بر شما
        سپاس از مهرتان
        مانا باشید بزرگوار 🌹🙏🏻
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3