يکشنبه ۴ آذر
هبوط شعری از علی پورزارع هیچ
از دفتر هیچ نامه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۸:۱۷ شماره ثبت ۱۲۹۶۸۶
بازدید : ۱۸۶ | نظرات : ۲۴
|
دفاتر شعر علی پورزارع هیچ
آخرین اشعار ناب علی پورزارع هیچ
|
«هبوط»
در خلوت شب،
سرمست، مدهوش،
مهمان خیالات خود بودم،
بوی شببو فضای خانه را پر کرده بود.
صدایی آشنای جان،
از حیات خانه میرسد به گوش!
مرا سوی خود کشاند.
پایم به گلدانی میخورد،
گلدان تلوتلویی خورد،
آسمان به گرد او میچرخد،
یا که او به گرد آسمان،
میافتد،
مانند من از لاهوت.
گلدان میشکند،
من نیز در خود میشکنم،
همراه گلدان.
شمعدانی ساکن در آن،
اکنون مانند من آواره شده.
دیگر از زیبایی شمعدانی،
از شادی کفشدوزک،
چیزی نمانده جز سکوت.
من با لبخندی آرام و شاید تلخ،
در همین سکوت ناخوانده،
به چشمان غمگین حیاط مینگرم.
بی سو، سنگین، خمار،
پر از خواب بود.
در آغوش ستارهها،
در بزم آنها،
گم شده بودم،
مانند روحی رنجور،
ملول از تنهایی.
نکند که کرم شب تاب باشند
این ستاره های بیشمار؟!
در این دریای بی پایان تاریکی
که بیکران مینماید،
اسرارش همچون پرتگاهی فریبنده عمیق است،
و آدمی را در خود غرق میکند،
به اندیشه وا میدارد،
شناور بودم.
فارغ از پیش و پس.
بامداد رسید،
خورشید دمید،
سپیده به ما سر زد،
در خاک باغچهی خیالتم،
با زمزمه نسیم صبحگاهی،
از قامت شکستهی شمعدانی
جوانهایی رویید؛
کفشدوزک شادکام، دلشاد.
کبوتر خندید.
حال و فال دگر شد.
«هیچ»
|
نقدها و نظرات
|
درود و سرور سپاس از مهرتان مانا باشید | |
|
سپاس از همراهی همیشگی شما ارادتمندم بزرگوار | |
|
درود و سرور و مهر سپاس فراوان بزرگوار | |
|
درود بر شما سپاس از مهرتان مانا باشید | |
|
درود و سرور سپاس از مهرتان گرانمهر مانا باشید | |
|
درود بر شما سپاس فراوان مانا باشید | |
|
درود و سرور سپاس از مهرتان مانا باشید | |
|
درود سپاس از مهرتان گرانمهر مانا باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
زیباقلم زدید