سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا در دانشگاه شعر ناب نقدی بنویسم.
شعری پیش رو داریم از جناب آقای
علیرضا حاجی پوری که ان شاء الله چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
🚩🚩🚩🚩
چه آهنگ غریبی مینوازد تکنواز
نُتِ رنجور میپاشد به دل ، سوزِ گداز
طناب دار را بر گردنم انداخته
نیامد روز مرگم برق چشمش پیشواز
شد ابر تیرهی غمبار قلبم سوگوار
درون آسمانم رعد غصّه یکّهتاز
به جانِ ساز من افتاده درد عاشقی
به هایِ سوزناکی میکند راز و نیاز
صدای خنده در زندان شیون مرده است
به گریه داده میدان ، ضجّهها آهنگساز
به دریایم شناور گشته طوفان سیاه
میانِ باد و باران بخت مانده در جهاز
شکایت دارم امّا قاضیام جلّاد ِ من
منم محکوم بیداد و فغانم پشتاز
علیرضا حاجی پوری
چنانچه مشاهده میگردد این غزل در وزن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فَعَلْ (مفا)
سروده شده است.
ل _ _ _/ ل _ _ _/ل _ _ _/ل _
🔴 هزج است چون از تکرار مفاعیلن
ساخته شده است
🔴 مثمن است چون هر بیت هشت رکن
دارد
🔴 مجبوب است
چرا که میدانیم مجبوب (زحاف جب) جایی است که دو هجا از آخر رکن «مفاعیلن»حذف شود و از آن
«فعل» باقی بماند.
🔴 با مرور قوافی، کلمه ی ( پشتاز)
نظرم را جلب کرد که از شاعر میخواهم راجع به آن توضیح دهند.
لا ادری
🔴 در بیت اول هم مراعات النظیرها عالی است هم عبارت پاشیدن نُت هم بکر است هم زیبا چرا که دستهای نوازنده هم مانند برزگر بر سیم های ساز در حرکت است و مشغول پاشیدن بذر نُت به جان مخاطب که برای خلق این عبارت به جناب حاجی پوری آفرین باید گفت.
چرا که توانسته در مطلع غزل از زیبایی های معنوی و زبانی شعر پرده بردارد و حس زیبا شناختی مخاطب را تحریک کند.
🔴 عادت واره ی استفاده از (دیگری) در شعر فارسی قدمت دیرینه دارد و در خیل کثیری از اشعار در هر قالبی شاهد یک ( دیگری) هستیم که روی سخن شاعر با اوست.
معمولا در این نوع از اشعار شاعری موفق عمل میکند که گفتمان خود را با (دیگری) در شعر جوری جلو ببرد که هم سخن تازه و بکر و نو باشد هم بتواند نظر مخاطب را در این آشفته بازار اشعار آبکی جلب کند.
حتی در مقوله ی زبانشناسی (من و دیگری) هستند که ارکان زبان را میسازند چرا که انسان ذاتا موجود اجتماعی است و بدون (دیگری) زبانی هم شکل نخواهد گرفت.
این بیت جناب حاجی پوری را ملاحظه کنید
🚩🚩🚩🚩
طناب دار را بر گردنم انداخته
نیامد روز مرگم برق چشمش پیشواز
اینجا سخن و اشاره ی شاعر به (دیگری) است اما به زعم من این بیت آنگونه که شایسته و بایسته است نتوانسته حرف خودش را بزند. ضعف تالیف در جریان روایی بیت مستولی است چرا که برق چشم برای پیشواز مرگ از سوی (دیگری)
که طناب دار را بر گردن شاعر انداخته کمی دور از ذهن است آنهم شاعری که گله مند است از نیامدن این برق چشم
(فعل آمدن هم برای برق چشم مسئله ی جدایی است)
خودانگیختگی و ارتباط بی واسطه میان من (شاعر) و( دیگری) معادله ی چند مجهولی است که تمام ابعاد نوشتاری و گفتاری شاعر باید در آن لحاظ شود تا شعری شسته ورفته تحویل مخاطب گردد.
🔴 اولا در بیت سوم عبارت
( رعدِ غصه) ترکیب زیبایی است که جناب حاجی پوری خلق کرده اند.
ثانیا :
🔶 بیشتر غزل های سبک هندی بر خلاف سبک عراقی این خصیصه را با خود همراه دارند که هر بیت برای خودش هویت جداگانه دارد و با ابیات قبل و بعد خود کمتر ارتباط دارند.
بنابراین تک بیت ها در سبک هندی بیشتر به چشم می آیند و مطلوب تر و مطبوع ترند.
اما غزل جناب حاجی پوری بر خلاف این سبک در هر دو محور عمودی و افقی کارکرد خوبی دارد و در هر دو محور انسجام و یکپارچگی مشاهده میگردد.
البته تمام اشعار سبک هندی به این منوال نیستند و گاهی اشعاری برخلاف قاعده ی بالا هم مشاهده میگردد
این شعر بیدل را ملاحظه کنید
🚩🚩🚩🚩
این همه ریش چه معنی دارد
غیر تشویش چه معنی دارد
یک نخود کله و ده من دستار
این کم و بیش چه معنی دارد
محور عمودی در این شعر با مضمون طنز
انسجام قوی و محکمی دارد.
🔴 حد تعادل در زبان شعر
یکی از امتیازات شعر جناب حاجی پوری
داشتن حد تعادل در زبان شعر است
این شعر نه آنقدر کهن گرا است که مخاطب امروزی چیزی از آن نفهمد نه آنقدر مدرن که شعر از آن سوی بام بیفتد و به ابتذال کشیده شودو دچار ذوق زدگی مدرنیته گردد.
اشعار ماندگار در طول تاریخ شعر هایی هستند که به زبان مخاطب عصر شاعر نزدیکترند مانند اشعار حافظ و سعدی و مولوی
نزدیک بودن زبان شعر به زبان معیار و دوری جستن از افراط و تفریط های زبانی
رمز ماندگاری اینگونه اشعار است.
🔴 بر اساس مطالعاتی که در نظریه ی (نورمن فرید من) در خصوص شعر داشته ام، مشخص است که سه مولفه در شعر لازم و واجب است و تا این سه همدیگر را همپوشانی نکنند شعری اتفاق نمی افتد
این سه مولفه عبارتند از
( کنش، روایت، تفکر)
در شعر جناب حاجی پوری گاهی این سه مولفه کم رنگ می شود و برخی عناصر تکرار شونده در مصاریع و ابیات مخاطب را خسته می کند خصوصا دردهایی که شاعر فقط از آن ها سخن گفته و بانی این درد ها در جریان روایی شعر کاراکتری است مجهول.
برخی ابیات بر اساس این نظریه بسامد ضعیفی دارند و در جان مخاطب کم نفوذ میکنند.
بن مایه های یک شعر باید جوری روایت گر درد باشند که به اصطلاح گریه ی مخاطب را درآورد وگرنه تاثیر گذاری شعرِغم کم و کمتر خواهد بود.
سیاه نویسی شگردی است که شاعر باید در آن افکار مخاطب را در دست گیرد و بتواند روح سرکش مخاطب را مهار کند.
البته ادبیات سیاه که در آن سراسر ناامیدی و یاس موج میزند از دیر باز در شعر و ادب ایران بوده و افرادی مانند صادق هدایت در عرصه هایی مانند داستان نویسی اساس خود را بر یاس و ناامیدی گذاشته اند اینکه این نوع از ادبیات قبیح است یا نه و اینکه به درد جامعه ی امروزی میخورد؟ مبحثی است که در مقال بعدی باید به آن پرداخت.
برای جناب حاجی پوری آروزی موفقیت دارم
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی