شنبه ۱۰ آذر
|
آخرین اشعار ناب علیرضا محمودی
|
در فکر حجابیم ولی غرقِ گناهیم
در کاخ نشینیم و نگوییم که شاهیم
سوگند به تمثالِ شهیدانِ بهشتی
در لشکرِ ابلیس چو سردارِ سپاهیم
در دکه ی تزویر به صد حقه نشستیم
در مزرعه ی رنگ و ریا هرزه گیاهیم
گویند که هستیم برادر به دروغین
کنعان شده اینجا و چو یوسف ته چاهیم
داغ است در اینجا خر و گفتند کباب است
هر چند نخوردیم ، بر این قصّه گواهیم
ما کوخ نشینیم و به سیلابِ حوادث
بر کاخ نشینان ِوطن پشت و پناهیم
بیماریِ ما را نکند بیمه حمایت
با نسخه ی در دست به بازارِ سیاهیم
( دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید)
بر درد دوایی نبود رو به تباهیم
ما سیب نخوردیم و نچیدیم ز گندم
یک خوشه ولی وارثِ یک حسرت و آهیم
سوگند به آن خوشه که از خاک برآید
در خرمنِ هستی سبک و خوار چو کاهیم
از دامنِ مادر به لبِ گور رسیدیم
یک لحظه نیاسوده و لب تشنه ی جاهیم
از کار گریزان شده بر تخت به خوابیم
ما رنج نبردیم ولی فکر ِرفاهیم
افسون زمان بین که چه کور و کرمان کرد
عقل از سرمان رفته و در بند ِ کلاهیم
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد. سپاسگزارم. موفق باشید | |
|
درود بر استاد نظری، سپاسگزارم. موید باشید | |
|
درود بانو، سپاسگزارم. سلامت باشید | |
|
درود بانو سپاس از شما، موفق باشید | |
|
درود جناب اکرمی عزیز سپاسگزارم. زنده باشید | |
|
درود بانو، سپاسگزارم. سلامت باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
اجتماعی انتقادی بسیار زیباییست👏🌺🌺