يکشنبه ۲۴ فروردين
|
آخرین اشعار ناب علیرضا محمودی
|
کودک ده ساله خوشبختی برایش نمره ایست
اشک ریزد گر بگیرد نمره ای کمتر ز بیست!
در جوانی منتهای آرزو دانی که چیست؟
دلبری باشد کنارش چون رسد سنش به بیست
تا شود سی ساله با یک دکترا گردد سعید
عالمی فرزانه چون او کس در این دنیا ندید
همچو سرداران بتازد بی درنگ اسب مراد
چل بهار از عمر او بگذشت و دارد رسم باد
آدمی دیگر شود چون سن او پنجاه شد
مشکلات زندگی دیگر برایش کاه شد
گرد پیری بر محاسن از غم دوران نشست
شست او گردد خبردار و رسد سنش به شصت
چون رسد هفتاد، دیگر بار خود را وانهد
گوشه ای خلوت گزیند وز غم دنیا رهد
همچو برگی در مسیر باد می لرزد مدام
دارد او هشتاد سال و لایق ارج و مقام
سست گردد دست و پایش گر رسد سن بر نود
روح خواهد تا گریزد چون چنین شد کالبد
سالها بگذشت و هرگز روی خوشبختی ندید
رامش روح و روان داد و غم دنیا خرید
ای برادر ، زیستن یعنی سعادت داشتن
هر نفس شکری بگو لذت ببر از جان و تن
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.