با سلام و درود
خدمت آقای محمد رضا آزادبخت و نابیان عزیز.
همانطوری که قبلا بیان نمودم عزیزی ( آقای سید محمد لاهیجی ) نقد تندی را بطور شفاهی برایم گفته بود که امروز متن تعدیل شدۀ آن را ارسال نمودند. برای حفظ امانت عین مطلب را در میان می گذارم. با این توضیح که بنده اصلا در صدد نقد شعر آقای جوانبخت نبودم و دلیلم هم این بود که آن را نمی فهمیدم و نقد سبز را از پی اصرار ایشان به عنوان یک مطلب و موضوع عمومی نوشتم، که شامل حال همه ما می شود. همین. حالا هم اگر نقد و کامنتی پایش نخورده بود براحتی می توانستم آن را حذف کنم. اما ادب حکم می کند که سرجایش باشد تا کامنت ها و نظرات داده شده پای آن بلاموضوع نشوند:
«
سلام و درود
پتانوم یا پانتومیمنویسی سبکی از شعرست که در سال ۱۸۸۳ میلادی دکتر zinrebatar (دو رگهی، پدر انگلیسی و مادر مکزیکی و ساکن مکزیک) برای اوّل بار بهعنوان سبکی بر گرفته از اِلمانِ حرکهٔ پانتومیم نه روند نمایشی پانتومیم واردِ جریانهای شعری مکزیک و سپس به وطنِ جهانشمولِ ادبیات عرضه کرد!
در پتانوم آنچه والدست بی تریبون، صحنِ نوشتار در بی صحنگی، فونتِ نگاهِ والدِ اثر از رنگِ سیاهِ متمایل به طیفِ خاکستری، بنایِ حرف در لایهمندی، واسطِ دریافتِ مخاطب ریکاوری پرترهها و رپرتاژهایِ بسته و بی بسته و... است!
اگرچه در نوعِ بیانِ نوشتار باید نبایدهایِ سلیقگی حقیر با جنابِ آزادبخت بسیار توفیر و حتّی بهگمانِ حقیر دور دست است امّا اثر را بایسته و شایسته بود و هست که بی سلیقه خود خوانش میکردم و چنین نیز ادایِ وظیفهٔ دلی کردم!
حال یک یا چند سؤال بی جغرافیایِ مرض و سرزمینِ غرض
آیا برای نقد، تنها اراده نقد کردن کافیست، یا برایِ پای بر پلکانِ اوّل نقد گذاشتن آگاهی و نقد لازم و ملزوم یکدیگرند و عینیّت و حقیقتی در یک پیکر!
آیا غیرازاین است که چون نقاد سنتی بهسراغِ غزل و قصیده و مثنوی و مفردات و دیگر منشقاتش میرود باید با مترِ عروض به خوبی آشنا باشد، سبکها را بشناسد، آگاه به بدیهیاتی مانندِ اصولِ قافیه، حشو، اوزانِ همتراز و صنایع و بدایع و چه و چه و چه باشد!
پس چگونه است که وقتی فردی به سمتِ نقدِ سپید و منازل مشتق از آن میرود بدونِ دانایی از مرامناگی سپید و مبانیاش تا آب را گل آلود میبیند هرچه دل تنگش میخواهد میگوید و آب از آب تکان نمیخورد؟
آیا آقا یا خانمی که بر سپید نقد مینویسد از سبکها، مکاتب، جریانات فراوجهی سپید و... به اندازه ارزنی آگاهست یا تنها اکتفا میکند به هیچچیز گفتی و نامش را نقد میگذارد؟
میشود حداقل به خودش پاسخ این سؤال را بدهد که وقتی سبک مثلاً شعر آقای آزادبخت را ندانسته و مفادِ آن سبک را نمیداند چگونه دست به نقد زده و خود را نقاد میداند و میخواند!
میشود حداقل پاسخِ خودش را بدهد و به خودش بگوید: اساساً چرا به چیزی که از آن آگاهی ندارد ورود میکند و از این ورودِ ناآگاهانه به چه مقصدِ ناممکنی میخواهد برسد و چه دستآوردی برایش دارد؟
دوستِ من
عزیزِ من
اوّل بخوان، مطالعه کن بعد اگر هدفت مشفقانه است عالمانه به نقد بپرداز فقط همین!
حرف و نکته آخر
جناب سبکبار جای شما بودم به شعر خود میرسیدم که خود به اصلاحِ اشعار سنتیتان نیازمندترید تا ورود به نقد شعر سپید!
موفق باشید
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
. . . »
موفق و مؤید باشید
دلنشین و زیبا بود