درود بانو پیام ، یه کم صبوری ...
با عجله چیزی درست نمیشه ، فراگیری نوشتن بیشتر بسته به جهان بینی شاعر و تجارب شخصی هست و واقعا یه منتقد نمیتونه به کسی جهان بینی بده !
خیلی چیزها هستن که دور از دسترس هستن و واقعا زمانی طولانی باید برای به دست آوردن شون سر کرد ،
این معنیش این نیست که یک دفعه به هدف میرسیم ، خیر این نیست
بلکه در طول زمان قطره قطره طالب فزونی میگیره ، بالاخره پختگی کامل و درست چیزی نیست که با حرارت بیشتر بشه بهش رسید !
فقط هر چیزی به وقت خودش و طی دوره ی خودش ، هر چیزی دورانی داره که باید اجازه داد به روال خودش طی بشه
من به عنوان کسی که واقعا باید بگم استادی نداشتم که چیزی بهم یاد بده ، و با مطالعه البته ناخواسته بود من برای یادگیری وزن دوبار کل دیوان حافظ رو تقطیع کردم و این با طمأنینه خواندن به هر جهت با اینکه اطلاع نداشتم اما کلی تاثیر گذار بود
الان انسان های بسیاری رو ممکنه اطراف خودتون ببینید که چیزی از شعر نمیدونن اما بسیار زیبا و حتی بهتر از یک شاعر صحبت میکنن
تجارب زندگی شخص رو نادیده نگیرید حالا این روزگار مجازی شده ولی برای منی که زاده ی روستام از همون بچگی تجریه های زیادی واسم بود بطن زندگی رو باید دریابید
خیلی ها دنبال خوشبختی هستن اما نمیدونم خوشبختی مقصدی نیست که بشه بهش رسید
خوشبختی به معنای مقصد اصلا وجود نداره !
خوشبختی اینه که بشه لحظات رو با خوشحال طی کرد
آرتور شوپنهاور میگه که :
آنچه انسان در خود دارد برای خرسندیاش کافی است
و منم به شدت به این حرفش باور دارم
کتاب در باب حکمت زندگی کتاب خوبی ست ، اگر تجربه های شخصی رو افزایش بدید مسلما از لحاظ ذهنی هم غنی تر خواهید بود
در پناه خداوند منان
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم.
شعری پیش رو داریم از سرکار خانم فیروزه ی سمیعی با موضوع ادبیات کودک که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
🔷 برخلاف نظر عده ای از اساتید ادبیات، شعر سرودن برای کودک از سخت ترین و طاقت فرسا ترین امور است چرا که بدل کردن الفاظ در قالب فهم کودک هنری است که باید تمرین و ممارست زیادی در آن به کار رود.
مارگارت رومر گودن OBE نویسنده انگلیسی می گوید:
(( بهرهمند کردن کودک از عشق به شعر، به این میماند که چشمهای یا جویباری درونی و همیشگی از شادابی و تازگی در درونش روان کنیم. آن هم نه شادابی تنها چرا که دوست داشتن و درک شعر، گونهای دریافت و حس ششم برای فرد به ارمغان میآورد که در روبرو شدن با زندگی و جهان پیرامون از او انسانی چالاک میسازد. چالاک به مفهوم بسیار بسیار زنده))
برای کودک امروز که به وسیله ی دیوارهای صوتی و تصویری تلویزیون و دنیای مجازی اینترنت محصور شده است، شعر سفر عاطفی بسیار جالبی است که در آن رویاها و احساسهای خویش را باز مییابد و نشانههای غم و شادی، هراس و نفرت خویشتن را میبیند.
✍️ شعر خانم سمیعی که چرخه ای است شاد در طبیعت و درسی برای کودک که با عوامل طبیعی آشنا میشود و فضای شادی را در بین خود تقسیم میکند از آفتاب و ماه و برگ تا هیاهو و بالا پریدن های کودکانه.
🔷 بیشترین اثر گذاری در ادبیات کودک در بار موسیقایی شعر است هرچه این بار به سمت مثبت سیر کند دامنه ی تاثیر بیشتر میشود و کودک بهتر و بیشتر میتواند کلمات شعر را در جانش ذخیره کند.
موسیقی و ادبیات به عنوان دو فصل جدا نشدنی از دیرباز مورد توجه خاص قرار گرفته اند تا جایی که نمیتوان مرزی واقعی بینشان قرار داد و این در حالیست که این دو مقوله با توجه به بسترهای گوناگون دارای استقلال و شخصیتهای خاص خود هستند. وقتی به ادبیات کلاسیک ایران رجوع میکنیم می بینیم اکثر شاعران فارسیزبان موسیقیشناس هم هستند و بعضا نوازندگی و خوانندگی هم میکنند، اما نه بهعنوان موزیسین، بلکه بهعنوان شاعرانی که از موسیقی استفادهی ابزاری میکردند، به این ترتیب که شعرهای خود را با توجه به محتوای آن، در مقام به خصوصی که هماهنگی کامل با هم داشتند، به همراه ساز و با آواز اجرا میکردند، با این هدف که اثر شعری خود را بهتر و با قدرت بیشتری به مخاطب خود ارائه کنند. موسیقی به عنوان هنری که بیواسطه و از بکرترین راه، با مخاطب برخورد میکند، به نسبت و با توجه به شرایط گوناگون، تاثیر عمیق تری از سایر هنرها دارد. به خاطر همین امر خطیر است که ادبیات کودک هم از این قاعده مستثنی نیست هرجا در این حوزه بیشتر روی موسیقی کار شده نتیجه ی بهتری اخذ گردیده است.
این شعر خانم سمیعی از آن دسته اشعار کودک محور است که موسیقی به بهترین شکل ممکن در آن رعایت شده و باید برای شاعر این شعر از این جهت تبریک گفت.
🔷 ادبیات کودک باید رشد محور باشد
«از فیلسوفی چینی پرسیدند بزرگترین شادی او در زندگی چه بود، پاسخ گفت: کودکی که پس از پرسیدن راه از من، شادمانه آواز می خواند و در جاده پیش می رفت»
اگر ادبیات کودک به سمت رشد و تعالی کودک پیش نرود نوشته هایی عبث و بیهوده خواهد بود که صرفا ذهن و روان کودک را به قهقرا می کشاند.
در جامعه ای که خانواده ساختار گذشته ی خود را از دست داده و کوچک شده و محدود و مادر در تامین معاش خانواده به شکلی متفاوت با پدر، سهیم شده و
پدیده هایی از جمله تلویزیون جانشین مادر بزرگ قصه گو و پناه کودک شده است. این پدیده همراه با دگرگونی هایی در نظام آموزش رسمی و غیر رسمی و همگانی، روابط بین انسانی را مخدوش کرده و همراه آمدنها و رفتن ها
و نوشتن ها، سهم ادبیات عامیانه ی کودکان و بازی ها به دست فراموشی سپرده شده است کسی مانند خانم سمیعی دست به نوشتن در این محدوده و جغرافیا میکند که جای تقدیر و تشکر دارد.
✍️ لازم به ذکر است که این روزها که به دلیل دگرگونی ها، مربیان در مهدهای کودک به گونه ای بعضی وظایف خانواده را عهده دار شده اند، از وظایف آن هاست که خلاء های ذهنی – عاطفی کودکان را از این بابت پر کنند. اگر مسئولان و مربیان مهدهای کودک با ویژگی رشد ذهنی – عاطفی و نیازهای کودک آشنا نباشند و در این راستا آمادگی لازم پیدا نکنند و از فعالیت های ضروری از جمله قصه گویی، قصه سازی، کتابخوانی و دیگر فعالیت های هنری از این دست، غافل بمانند، بیشترین لطمه را متوجه یادگیری غیر مستقیم کودک کرده اند، چرا که او در سنین ۳ تا ۶ سالگی بیشترین آمادگی را برای یادگیری نسبت به تمام عمر خود دارد، و همین دوره است که شکل تداوم زندگی و شخصیت او را به گونه ای رقم می زند.
امید که شاعر این شعر در این راه موفقیت های لازم را کسب کند
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
☑️ سرخوملینسکی، تعلیم و تربیت علمی برای همگان ، ترجمه ی رضی هیرمندی (خدادادی)
☑️ محمد هادی محمدی. روش شناسی نقد ادبیات کودکان (تهران: سروش، ۱۳۷۸)، ص ۲۶.
☑️ جودی دان، اردک کوچولو، عکاسی از قبه دان. ترجمۀ امیر علی محسنیان
☑️ اولف لف گرن. کی از کی می ترسد. ترجمۀ سیروس طاهباز (تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ۱۳۷۷) ، ص ۱۷، ۱۹.
☑️ چارام کرتیس. من در آنچه می بینیم، هستم. تصویر گر سینتیا آلدریج، ترجمۀ گیتی خوشدل. (تهران: نشر گفتار، ۱۳۷۵) . ص ۱-۶، ۱۲، ۳۴
_______________________
💠 یک آیه یک نقد 💠
بازی و سرگرمی، حق طبیعی کودک است که دست حکیمانه خلقت، در نهاد وی به ودیعت نهاده است. والدین نباید به بهانه کثرت مشغله، ترس از اتفاقات حین بازی و...کودک را از این حق محروم کنند. از طریق همبازی شدن با کودک، میتوان کنترل خشم، مهرورزی، همکاری و تعاون، مهارت آموزی، رعایت حقوق دیگران (همبازی) و... را به کودک آموخت. در این خصوص تنها به یک آیه از قرآن اشاره میکنم
در داستان یوسف (ع)، برادر حسود، برای پیادهسازی نقشه شوم خود، می بایت یوسف (ع) را از پدر دور میکردند. و پدر که نسبت به حس حسادت ایشان به یوسف (ع)، واقف بود، مخالف میکرد. اما تنها سلاح منطقی فرزندان که حضرت یعقوب (ع) را تسلیم خواسته آنها کرد، تأکید برادران بر نیاز کودک به تفریح و بازی است از این رو با این استدلال، خطاب به پدر بیان داشتند:
أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یرْتَعْ وَیلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (یوسف/12) فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند؛ و ما نگهبان او هستیم!»
از این آیه نکته دیگری هم مستفاد است و آن اینکه بهتر است تفریح و ورزش ترجیحاً در فضای آزاد و سبز صورت گیرد، که بر جنبههای روانی شادابی و سلامت جسمانی فرزندان بیافزاید.
التماس دعا