بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که میفهمی دلم از آسمون سیره
یا پشت لبخندی چرا پهلو نمی گیره؟
وقتی میوون غصه ها درگیر احساسی
سخته که دنیای پراز دردامو بشناسی
هرجا که اشکامو کنار میز می چینم
با توو سری های تبم عکساتو می بینم
با رفتنت تاول زده قدقامتِ ساعت
لبریزه لبریزه تموم کاسه ی عادت
رحمی بکن بر جیغ های ساکت فالم
جون من و دلشوره ی عطرای رو شالم
می ترسم از امروز هایی که همش دیره
بختی که توی شوری فنجون میمیره
از انتقام پنجره، افسوس ها خورده
جایی که کلون درش رو دزدها برده
ماتم گرفته اخم لبخندم ته سیگار
لب های داغم رو از این خاکسترا بردار
اینجا نشونی ها گمن، گیجن کم آوردن
توو قحطی ابرا سر خورشید رو خوردن
مثل معما پیچ در پیچ خیابونم
من شاعری هامو به چشمای تو مدیونم
روی جنونم لونه کرده تومور فردا
دندون عقلم رو کشیده تلخی دنیا
دستی بکش روی سر پایانِ اعشاری
تاریخ مصرف داره آمین های تکراری
زخم دلم آبستن صد بغض ناکوکه
هر کس که دیده حالمو، روی تو مشکوکه
هرجا که با پس کوچه ی یادت گلاویزم
رگ هامو توی لا شه ی خودکار می ریزم
برگرد و این دیونه رو لبریز فردا کن
توی تنش دلتنگیِ آغوشتو جا کن
خواننده، آهنگ ساز، دکلمه، ترانه
✍️ #سید_هادی_محمدی
ان شاء الله این آهنگ به زودی در مارکت های موسیقی عرضه خواهد شد
و هدیه ای است برای دوستانم در سایت وزین شعر ناب
بانام ویاخدا
ودرود براستاد عزیزجناب دکتر محمدی
ممنون که اینبار ما را به صرف ترانه ای زیبا باصدای محکم ودلنشیتان مهمان کردید
صدای شما مارایاد رضا صادقی وترانه های زیبایش می اندازد
بدون شک کسی که شاعرتوانمندی است درنوشتن ترانه هم موفق تراست ونتیجه اش می شود این ترانه ی زیباومتفاوت
🧊بعضی ها فکر می کنند ترانه سرایی آسانتراز سرودن شعراست که این کاملا اشتباه هست ترانه سرایی بخصوص اگر ازنوع فاخرش باشد بسیارسخت است
☀️ترانه ویژگی های مخصوص به خود دارد که آنرا متمایزمی کند ازشعر
یک ترانه سرای موفق باید درک موسیقایی بسیار بالایی هم داشته باشد
شعر و ترانه یکی نیستند و تنها در مواردی شبیه به یکدیرگر هستند. به طور خلاصه اشعاری که قابلیت موسیقایی و اجرا بر روی آهنگ داشته باشند را ترانه می نامند
ترانه با سه عنصر متن، ملودی و ریتم شکل می گیرد که هرکدام باز تعریفی دارد وبدون شک کسی که با علم موسیقی هم آشناست درنوشتن ترانه هم موفق تراست و یکی ازدلایل قوی بودن این ترانه ی استادمحمدی همین داشتن علم موسیقی درکنارشعرونوشتن است شاعری که ابزارهای موسیقی راهم خوب میشناسد خودش می نوازد وملودی می سازد و ازهمه مهم ترصدایی دلنشین دارد بدون شک در نوشتن ترانه وانتقال حس آن به مخاطب موفق تراست .
🧊مطمانا خوانندگانی که خود شاعروموسیقدان هم بودند همیشه درانتقال احساس ترانه هایشان بهترعمل می کنندتاخوانندگانی که فقط می خوانندوازترانه های دیگران استفاده می کنند
ازجمله این خوانندگان می توان سیاوش قمیشی رانام برده سیاوش قمیشی ازجمله خوانندگانی است که بیشتر کارهایش برعهده ی خودش است نوشتن ترانه ،ساخت ملودی وآهنگ وخوانندگی ،همه را ییشتراوقات خودش انجام می دهد و به همین خاطرهم ازجمله خوانندگان موفق است که مخاطبان زیادی دارد...
نمی خواهم درمورد ترانه زیاد صحبت کنم چون خودشما بامراجعه به کتابهاومنابع می توانید درموردش بخوانید واطلاعات کسب کنید
🧊فقط همینقدر می گویم که ترانه از نظر ادبی و فنون نگارش به دوگروه تقسیم شده است
۱- ترانه های فاخر
۲- ترانه های سطحی
((ترانه های فاخر: در این گونه از ترانه ها ترانه سرا خودیک شاعر توانمندوزبردست است. ترانه های فاخر ، در حقیقت اشعاری پر مفهوم، گاه پیچیده و گاه ساده اما قانونمند (قافیه، وزن ردیف و) هستند که زیبایی های خاص شعر شناختی یا همان آرایه های ادبی را نیز یدک می کشند در حقیقت از دید این سری ترانه سرایان که غالبا اساتید ترانه کشور را شامل می شوند ترانه می بایست علاوه بر نهایت همبستگی با موسیقی تلفیقی باشد از شعر، زبان عامیانه و پیچیدگی های مفهومی که سبب زیبایی هر چه بیشتر اثر می شوند
دوم ترانه های سطحی:
در ترانه های سطحی ترانه سرا شاعر نیست و یا هرگز توان،استعداد واقعی و یا تجربه کافی برای سرایش یک اثر ماندگار را ندارد. بلکه تنها بر اساس یک ملودی کلمات را در کنار هم می چیند و تنها یک مفهوم سطحی و بازی با کلمات مد نظر نویسنده است اینگونه ترانه ها متاسفانه در جامعه ی امروز کنونی که همه قصد خوانند گی و به تبع آن رویای ترانه سرایی دارند به اوج خویش رسیده و حتی با وجود بی مفهوم بودن سر از کارهای خوانندگانی جوان و با استعداد امروزی در آورده است و….
من یه سگ ولگردم که .. قلادمو باز کردن و من و توی این شهر ول کردن …
البته ترانه را می توان بر اساس زمان و نحوه انتخاب موسیقی دان، به ۲ سری مجزا نیز تقسیم نمود.
در ردیف اول ترانه سرا ترانه را بر اساس احساس درونی و بدون هیچ گونه آگاهی از درخواست مخاطب (خاص یا عام) می سراید و سپس اثر توسط خواننده یا بخش موسیقی، انتخاب و آهنگ گذاری بر اساس متن شعر آغاز می گردد که ترانه های فاخر غالبا در این ردیف قرار می گیرند.
در ردیف دوم، ترانه بعد از موسیقی نگاشته می گردد، تنها بر اساس پارامترهای موسیقی شناختی و مفاهیمی که خواننده یا مسئول پروژه از ترانه سرا انتظار دارد. در این ردیف هر دو ترانه فاخر و سطحی جای می گیرند و تنها نبوغ ترانه سرا و میزان تسلط و بازه واژگان اوست که می تواند اثری ماندگار و یا عادی و کم بها برجای بگذارد))
🧊حال باتوضیحاتی که درمورد ترانه ی فاخروسطحی اینجا کپی اش کردم به دلیل کمبود وقت شاید جناب خوشرو عزیز هم جوابشان راگرفته باشند ترانه ی سطحی شاید در یک برهه اززمان صداکننددر بین مخاطبان معروف شود اما ماندگاری ترانه های فاخر همیشه گی است
ترانه ی فاخر باترانه ی سطحی متفاوت است وهرکدام مخاطبان خودش رادارد وبنابراین ازاستادی مثل جناب محمدی بااین زمینه ی قوی علمی ادبی و شاعری وهمچنین داشتن علم موسیقی وخوانندگی انتظارمی رود که ترانه هایش هم جزو ترانه های فاخرباشد و نه سطحی ومخاطبان خودش رادارد !
وامامهمترین مشخصه های یک ترانه ماندگارچیست :
اول هم خوانی با صدای خواننده
دوم سادگی و روانی زبان علی رغم داشتن آرایه های ادبی وصورخیال
سوم همخوانی با ملودی و سرعت آهنگ
چهارم اینکه بندهانباید تکراری باشد
پنجم ارتباط قوی عمودی
🧊واما برویم سروقت ترانه که واقعا نمی دانم توانسته ام خوب درکش کنم یانه
باوجود اینکه همیشه ترسیده ام ازنقد شعر اساتید اما بااجازه ی ایشان کمی پارا ازگلیم درازترمی کنم وچند خطی می نویسم و امیدوارم که جسارتم راببخشند جناب دکتر محمدی که شاید نتوانم بااین قلم ضعیف ازعهده ی واکاوی ترانه ی خوبشان برآیم!
هیچ گاه خودم رانقاد نمی دانم بلکه اتفاقا خودمم بیشتردنبال محک ردن وآموختن هستم چون وقتی تصمیم می گیرم نقدی برشعربنویسم خودم هم بیشترمطالعه وجستجو می کنم ودرحال یاد گیری هستم بخصوص نوشتن برشعراستادی نکته سنج وتوانمند سخت تراست ونیازمند مطالعه ی بیشتر
🧊برطبق تعاریفی که داشتم این ترانه ازلحاظ لفظ ومعنا وساختارقوی وبدون عیب است
فقط اشاره ای می کنم به برخی ازتصاویروآرایه های ادبی اش که به نظرم واکاوی اش خالی ازلطف نباشد!
☀️ترانه با شکایتی شاعرانه از معشوق شروع می شود وبسیارهم خوب مخاطب راباخود همراه می سازد :
وقتی که میفهمی دلم از آسمون سیره
یا پشت لبخندی چرا پهلو نمی گیره؟
پهلو نگرفتن دل پشت لبخند تصویر زیبایی است به معنای اینکه حتی لبخند هم آرامش نمی آورد برایش دلی که ازهمه چیزدلزده است بی تاب وبی قرارشده وآرامشش گم شده اززمین وآسمون سیربودن کنایه از دلتنگی بیش ازحده انتظار کم کمک انسان راخسته وازهمه چیزبیزارمی کند
☀️وقتی میوون غصه ها درگیر احساسی
سخته که دنیای پراز دردامو بشناسی
دراین بیت هم همچنان گله می کندومی گوید وقتی که آنقدر درگیر هیجان وشور واحساسی شناختن دنیای پردردمن مشکله
دربیت اول شاعرمی گوید می فهمی که دلم اززمین وآسمان پراست ودرادامه دربیت دوم می گوید تومی فهمی غمگینم اما ازشناخت دردهای من عاجزی واین زجرم میدهد
فهمیدن باشناختن فرق دارد گاهی ما می فهمیم که کسی غمی دارد اما ازجنس غمش باخبرنیستیم ودرکی نداریم ازعلت دردش علت تنهایی اش وشاعراینجا خیلی خوب این تفاوت بین فهم وشناخت واقعی رانشان داده است
☀️بیت سوم :
هرجا که اشکامو کنار میز می چینم
با توو سری های تبم عکساتو می بینم
دراین بیت هم شاعر ازیک غم ودرد سنگین می گوید
اشک کنار میز یعنی اشک دائمی حتی هنگام غذا خوردن اشکی که رهایش نمی کند
توسری های تب ترکیبی بکرو تازه به معنای تب و لرز اگر اشتباه نکنم لرز رو تشبیه به تو سری کرده یعنی باتب ولرز عکسهایت را می بینم و خاطره هایت رامرورمی کنم
☀️بیت چهارم :
با رفتنت تاول زده قدقامتِ ساعت
لبریزه لبریزه تموم کاسه ی عادت
تاول زدن قد قامت ساعت کنایه از ایستادن زمان است ، اینجا عقربه های ساعت ازکارافتادند درظاهراما درواقع به معنای نگذشتن زمان وکندگذشتن ثانیه هایی است که مملو ازدردند!
☀️واما دراین بیت اگردقت کنیم:
رحمی بکن بر جیغ های ساکت فالم
جون من و دلشوره ی عطرای رو شالم
دراین بیت پارادوکس زیبایی نهفته است
جیغ ساکت پارادوکس هست یعنی فریاد بی صدا فال حرف نمی زنه اما درخودش کلی فریاد داره
☀️این بیت :
از انتقام پنجره، افسوس ها خورده
جایی که کلون درش رو دزدها برده
شخصی که کلون درش رو دزد ببره صدای در زدن رو نمیشنوه و از پنجره منتظر اومدن معشوقه است
وامااین بیت :
اینجا نشونی ها گمن، گیجن کم آوردن
توو قحطی ابرا سر خورشید رو خوردن
نشونی که گم باشد و گیج به به چه تصویری اینجا هم از صنعت تشخیص به زیبایی بهره برده است شاعر!
نشانی که گم باشد وگیج باعث انحراف مسیر عاشق میشه
و وقتی عاشق تنها باشد و ابر که نماد محافظت هست نباشد سر خورشید عشقش خورده می شود
خوردن سر در فرهنگ ایرانی یعنی کسی رو دق مرگ کردن و کشتن!
☀️واما این بیت :
روی جنونم لونه کرده تومور فردا
دندون عقلم رو کشیده تلخی دنیا
روی جنون تومور فردا لونه کرده یعنی امیدی به فردا نداره و مرگ داره احاطش میکنه و با این جنون عقلش را هم قربانی کرده یعنی همین تلخی دنیا عقلش راهم گرفته وبه جنون کشانده اش
که بااین بیت بیشترپی می بریم به علت اینکه چرا شاعرنام دندون عقل رابرگزیده برای شعرش
⭐️دندون عقل رو که اصطلاحا میکشن شاعر عقلش را به دندون تشبیه کرده که جنون بر او غلبه کرده و عقلش را گذاشته کنارکلا
☀️بیت بعدی:
دستی بکش روی سر پایانِ اعشاری
تاریخ مصرف داره آمین های تکراری
پایان اعشاری کنایه از به شماره افتادن نفس های عاشق است که درعلم ریاضی همانطورکه می دانید هرچی اونور اعشار باشد به سمت صفر وهیج شدن میل پیدا میکند
و درمصراع بعدش هم می گوید کاری از دست دعا هم بر نمیاد برا شاعر چون آمین ها و دعا زیاده و تکراری اما مستجاب نشده!
والی آخر...
⭐️خلاصه هربیت این ترانه برای خودش تصویری تروتازه وبکرداشت که دیگه بیشترازاین توان نوشتن ندارم ولذت کشف وشهودش رابرعهده ی خود مخاطبان عزیز این صفحه می گذارم.
بازهم عذرخواهم ازشما استاد بزرگوار
اگر نتوانستم حق مطلب را آنگونه که باید ادا کنم بخصوص که من مثل شما منظم ومنسجم نمی نویسم شلوغ پلوغ وشلخته است !
باآرزوی سلامتی وموفقیت روزافزون
قلم توانمدنتان توانمندتربادوطنین صدایتان ماندگار
جادارد همینجا ازشما تشکر کنم که باوجود گرفتاریهای زیاد شغلی دراین انجمن ادبی هم علمتان رادریغ نمی کنید ازما وامیدوارم که کماکان کنارماباشید ومارا ازراهنمایی های دلسوزانه واستادانه تان بهره مندسازید